به گزارش اصفهان زیبا؛ آیا رسانهها آنقدر قدرتمند و قوی هستند که بتوانند عقاید و افکارعمومی ما را دستکاری کرده و تغییر دهند؟ شاید باورتان نشود اما اندیشه «باربی» در دولت آباد اصفهان بود که شکل گرفت! عروسکی که خود را به عنوان الگوی زیبایی و طراز زن موفق معرفی میکرد و با حمایت رسانه نیم قرن بر جهان حکمرانی کرد.
شاید شما نیز از آن افرادی هستید که با دیدن عکس زنان قاجار به خنده میافتید. احتمالا شما هم با دیدن تصاویر «ملکه جهان» و «انیس الدوله» از سوگلیهای مخصوص ناصرالدین شاه به خنده بیفتید و تعجب کنید که این چهرههای چاق و درشت چگونه زمانی ملکه ایران بودهاند.
بنده هم تا حدودی به شما حق میدهم، چرا که همین الآن هم اگر در شبکه نمایش خانگی بخواهند سریال «جیران» را بسازند، از بازیگران آرایش کرده و مانکن سینمای ایران در نقش حرمسرای دربار استفاده میکنند.
واقعیت آن است که این تصاویر قجری خیلی هم در تاریخ دوردستی قرار ندارند و مربوط به 100 سال قبل این کشور هستند و این چهرهها در آن زمان نه تنها زشت نبوده که چهرههایی مرسوم بوده است.
به نظر میرسد ادراک شناختی و درک زیبایی شناسی ما نسبت به 100 سال پیش تغییر کرده است! اما چگونه؟
عروسکی که باربی شد!
اکنون تعریف خود از رسانه را ارائه میدهیم: «هر چیزی که پیام بفرستد رسانه است».
با این تعریف نوع معماری ساختمانها و نوع پوشش لباس و بسیاری از انتخابهای ما حکم رسانه را خواهند داشت.
عروسک باربی یک رسانه بود که به مدت 50 سال سرگرمی دختربچههای ایران و جهان بود و این پیام پررنگ را فرستاد که «شکل من باشید!» یک زن باید اندامی اینگونه، رنگ موی بلوند و چهرهای چنین اروپایی و لباسهایی چنین پر زرق و برق داشته باشد.
عروسکی که به تشخیص کارشناسان، نسبت قد به وزنش چنان غیر استاندارد است که اگر یک انسان واقعی بود قطعا مریض بود، باید در بیمارستان بستری میشد و نمیتوانست به زندگانی طبیعی ادامه دهد.
این عروسک یک هجمه رسانهای بود که موفق شد با تعریف انواع مشاغل و انواع لوازم جانبی برای خود، پیامش را نهادینه کند و خانوادهها چنان سر تعظیم درمقابل آن فرود آورند که نگاه ما به زیبایی زن نیز تغییر کند و «ملکه جهان» در نگاه ما خندهدار مینماید.
به صد سال قبل بازمیگردیم؛ به نظر میرسد در آن زمان زنی ارزشمند بود که هیکلی درشت اندام داشته باشد تا بتواند فرزندانی سالم و پرتعداد داشته باشد. زنی که بتواند در فعالیتهای سخت آن روزگار از پس خودش و مسئولیتهای متنوع زندگی برآید.
در نگاه دیگر ارزش زن نه به تبرّج و خودنمایی بلکه باید به سواد، اخلاق نیکو و ارزشهای ایمانی و معنویش باشد.
فروش باربی به دلیل آسیبهای جسمانی (سوء تغذیه) و روانی (افسردگی) که به دختران وارد کرده بود در بسیاری از کشورهای اروپایی طرد شد و جای خود را به عروسکهای دیگر داد.
به وقت نوستالژی
متأسفانه اکثر مردم جامعه ما از نحوه اثرگذاری فرهنگی رسانهها بی خبر هستند. اکنون نظر شما پیرامون این سریالها چیست و چه چیز بیش از همه برای شما جلب توجه میکند؟
بلی درست است سریالهای «قصههای جزیره»، «پزشک دهکده» و انیمیشنهای «آنشرلی»، «زنان کوچک» و غیره همگی در نقاطی با هم مشترک هستند. اولا جایگاه خانواده در آنها بسیار پررنگ است و ثانیا اسمی غیر از «حجاب» نمیتوان برای لباسهای پوشیده این کاراکترهای زن تعریف کرد. بلی حجاب عنوانی است که برازنده این نوع پوشش است.
اما همه این سریالها داستانهایی قبل از دهه 1960 میلادی را روایت میکنند. چطور؟ مگر در آن سال چه اتفاقی افتاد؟ به این سؤال پاسخ خواهیم داد.
کافه نقد
مستندها و فیلمهای متعددی به مسئله زیست جنسی در ایران پرداختهاند که به برخی اشاره میکنیم: فقر و فحشا (مسعود ده نمکی- 1383)، دماغ به سبک ایرانی (مهرداد اسکویی، 1385)، من مادر هستم (فریدون جیرانی- 1391)، از لاک جیغ تا خدا (1393)، عصر یخبندان (مصطفی کیایی- 1393)، خانوم (تینا پاکروان- 1393)، بازگشت گمورا (جواد صافی- 1393)، یک پیشنهاد ساده (یاسر عرب- 1394)، خیال پرست (محمدهادی نعمتی- 1394)، پشت صحنه (تورج کلانتری- 1394)، در مدت معلوم (وحید امیرخانی- 1394)، پول و پورن (مهدی نقویان- 1396)، بهت میاد (محمدحسن یادگاری- 1396)، ایکسونامی (محسن آقایی، 1398)، انقلاب جنسی (جواد شمقدری، 1396- 1399)، این رِل (جواد شمقدری، 1400) و…
صحنه های +18 به سبک شمقدری
حسین شمقدری ابتدا با سه گانه «میراث آلبرتا» با موضوع فرار مغزها به شهرت رسید و با سری مستندهای «انقلاب جنسی» جای خود را میان بینندگان مذهبی و غیر مذهبی باز کرد.سبک کار او دست گذاشتن بر مباحث جنجال برانگیز است و با سنت شکنی و تابوشکنی با گشت و گذار و تصویربرداری از اروپا، ضمن جذب مخاطب سعی دارد باورهای موجود در ذهن بیننده را تغییر دهد. به شخصه مستندهای او را غیرعلمی و جوّ زده میدانم، به طوری که راه حلی برای مسائل کشور ما ارائه نمیدهد.
در مستند «انقلاب جنسی» اشارهای به جایگاه سیستم سرمایهداری در برهنگی زنان در غرب نمیکند و شروع انقلاب جنسی غرب را از 200 سال قبل جستجو میکند، درحالی که غافل از این است که انقلاب جنسی غرب تنها مربوط به دهه 60 میلادی یعنی کمتر از 70 سال قبل است!
از دیدگاه مستند «انقلاب جنسی» بخش موفق غرب در سبک جنسی، آنجاست که در غرب جوانان وقتی نیاز جنسی دارند خیلی راحت میتوانند آن را ارضاء کنند و برای این هدف آموزش و امکانات داده میشود؛ از وجود کتب آموزشی عریان روابط جنسی در مدارس، دسترسی راحت به وسایل پیشگیرانه بارداری در خیابانها و حتی مدارس شبانهروزی مختلط تا حمایت قانونی از خانههای روسپیگری و تجمعات جنسی!
گویی مستندساز نتیجه گرفته که غرب به نیاز جنسی جوانان پاسخ داده و امکان ارضاء آن را در هر سنی فراهم کرده است و دیگر خبری از عقده جنسی در غرب نیست! موضوعی که همان نقد اصلی وارد بر این مستند است.
چراکه نظر اسلام در مورد غریزه جنسی، کنترل آن است نه صرفاً ارضاء آن؛ اسلام میگوید غریزه جنسی را ابتدا با ازدواج و در غیر امکان، با عفت و پاکدامنی کنترل کنید.
اصولاً غریزه جنسی پایانناپذیر است حتی اگر ارضاء هم بشود، اما خبری از تقید به ارزشهای اخلاقی و اسلامی نباشد، این شرایط نه تنها کمکی نمیکند بلکه سرآغازی برای سوءاستفاده و تنوعطلبی بیعفتان خواهد شد.
سرزمین قوم لوط
مستند «بازگشت گمورا»، روایتگر روند عادیسازی فساد جنسی و مشروعیت آزادی جنسی در غرب، از سال ۱۹۲۰ میلادی تاکنون است. در این مستند، تأثیر عقاید زیگموند فروید و آلفرد کنزی بر بروز ابتذال، اباحۀ فساد جنسی، مصرفزدگی، تنوعخواهی و سرایت آن به مسائل جنسی درمیان مردمِ آمریکا، بررسی میشود.
این مستند با بررسی سینما و مرور قوانین سانسور در سینمای آمریکا، تأثیر این صنعت بر وضعیت سبک زندگی مردم آمریکا را تحلیل میکند.
قانون سانسور که در دادگاه عالی آمریکا تحت فشار افکار عمومی در سال 1915 تصویب شده بود، تا سال 1950 با جدیت ادامه داشت اما پس از آن کمرنگ شد و نهایتا در سال 1967 این قانون باطل شد.
در این مقطع سیلی از فیلمهای مستهجن وارد بازار شد، هرچند این بار دیگر خیلی با مخالفت مردم مواجه نشد! وجه تسمیه عنوان این مستند اشاره به سرزمین قوم لوط و حوادث آن دارد. ( این مستند را اینجا مشاهده کنید)
توضیح بیشتر اینکه یکی از متفکرانی که تأثیر زیادی بر جامعه آمریکا گذاشت پدر علم روانکاوی «زیگموند فروید» بود. فروید یهودی الاصل معتقد بود هرگونه سرکوب نیازهای جنسی موجب اختلالات روانی میشود. اما این «ادوارد برنایز» خواهرزاده فروید بود که توانست نظرات دائی خود را به صحنه عمل بیاورد.
برنایز که به پدر علم روابط عمومی شهره بود با عقد قراردادی با شرکتهای تجاری آمریکایی، نشان داد که چگونه میتوان مردم را به خرید کالاهایی تحریک کرد که به آن نیاز ندارند. نظریههای برنایز توانست با شعار آزادی زنان، با شوی تبلیغاتی و رسانهای، ابتدا زنان اشراف و بعد سایر زنان جامعه را سیگاری کند.
در اوایل قرن بیستم بیشتر مشاغل مردان در غرب کشاورزی بود، مردان در بیرون از خانه کار میکردند و مسئولیت زنان تربیت فرزندان و خانهداری بود. خانوادههایی پرجمعیت با وابستگیهای شدید عاطفی؛ اما کم کم اتفاقات جدیدی در جهان در حال رخ دادن بود. اختراعات صنعتی جدید موجب احداث کارخانهها شد و رنگ و بوی زندگی مردم نیز در حال تغییر بود.
کارخانهداران نیازمند نیروی کار ارزان قیمت زنانه بودند پس باید زن را از خانه بیرون میآوردند و سرمایهداران نیازمند مصرف گرایی بیشتر مردم برای فروش کالاهایشان بودند، و بالاخره این انقلاب اقتصادی غرب بود که انقلاب جنسی را در قرن اخیر منجر شد.
آینه جادو: قدیمیترین فیلم ثبت شده تاریخ بشر
برادران لومیر مخترع دوربین فیلمبرداری بودند، یعنی فیلمهای ضبط شده توسط آنها قدیمیترین فیلمهای تاریخ بشر است. «بازگشت کارگران از کارخانه» نام مستندی چند دقیقهای محصول سال 1895 است که به خوبی نوع پوشش کامل زنان در غرب را نشان میدهد. در این مستند بلااستثنا تمامی زنان با حجاب و حتی کلاهی نیز بر سر دارند و حجب و حیای آنها جلوی دوربین هم تماشایی است.
مرد شوید تا زن خوبی باشید!رسانه و فمینیسم (تأنیث گرایی)
یکی از شمایلها که شروع تفکرات فمینیستی را نشان میدهد، مربوط به تصویر معروفی است که زنی زور و بازوی خود را به رخ می کشد. پس از آن زن هفت تیر کش، زن شمشیر باز، زن موتور سوار، زن ابرقهرمان گربه ای (cat woman) به وفور در سینما به تصویر کشیده شدند و در تلویزیون ایران نمونه ویژه ای از این زن بزن بهادر را برای اولین بار در سریال «خواب و بیدار» به کارگردانی مهدی فخیم زاده و با شخصیت «ناتاشا» روبرو بودیم.
اگر فعلا از معرفی انواع موجهای فمینیسم صرف نظر کنیم، به طور ساده هر پیامی که زن را از جایگاه اصلی خود در الگوی اسلامی ایرانی خارج کند، آن پیام را پیام فمینیستی میدانیم.
مسأله سهل و ممتنع
کتاب «مسئله حجاب»، شامل سلسله سخنرانیهای استاد مرتضی مطهری در دهه 40 شمسی در انجمن اسلامی پزشکان است. آن استاد فرزانه در بخش اول کتاب نشان میدهند که مسئله پوشش زن از ویژگیهای اسلام نیست و میان ملتهای دیگر نیز وجود داشته است.
سپس بیان میکنند که برهنگی بیماری قرن حاضر است و اگر اکنون کسی به این قضیه معترف نیست در آینده و با بروز آسیبهای آن مروجان این فرهنگ خود به خطرات و مشکلات فرهنگ برهنگی اشاره خواهند کرد. کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» نیز حاصل مقالات استاد شهید در مجله زن روز در سال 1349 است و هنوز تازگی خود را برای مطالعه علاقهمندان حفظ کرده است.
بانوی ایرانی کیست؟
«بانوی ایرانی کیست» من نیز قصه «دولت آبادی» را برایتان تعریف میکنم.در تاریخ کشور ما نام چند دولت آبادی به چشم میخورد. یکی «محمود دولت آبادی» صاحب حجیمترین رمان فارسی زبان به نام «کلیدر» است که در آن روستایی را ترسیم میکند که فاحشه خانه دارد و اما مسجد ندارد! محمود دولت آبادی اصالتا خراسانی است.
نفر بعدی «یحیی دولت آبادی» است که اصالتا اهل دولت آباد اصفهان بود و کتاب «تاریخ حیات یحیی» و دیدگاههای روشن فکرمآبانه و طرفداری از غرب او معروف است.اما نفر بعدی «صدیقه دولت آبادی» دختر یحیی دولت آبادی است که در زمان رضاخان روزنامه «زبان زنان» را در اصفهان به چاپ میرساند و از آنجا به سراسر کشور توزیع میشد.
روزنامه زبان زنان از نظر تاریخ مطبوعات کشور ما جایگاه ویژهای چراکه صدیقه دولت آبادی از اولین زنانی بود که حتی سالها قبل از دستور کشف حجاب رضاشاهی، حجاب از سر خود برداشته بود و در روزنامهاش نیز زنان را به اروپایی بودن و کشف حجاب و آنچه امروز افکار فمینیستی مینامیم تشویق میکرد.
باز به سؤال چند دقیقه قبل بازمیگردیم؛ به نظر شما بانوی ایرانی کیست و چه ویژگیهایی دارد؟ و آیا صدیقه دولت آبادی میتواند نمادی برای بانوی ایرانی باشد؟اما صدیقه دولت آبادی تنها زن داستان امروز ما نیست! در همان زمان (باز هم در همین شهر اصفهان) بودند زنانی که حواسشان به فعالیتها و الگوسازیهای پهلوی بود و نمیتوانستند ساکت و بیکار بنشینند.
یکی از این زنان که خود را به یک منبع لایزال و غنی متصل کرده بود، در همان زمان در روزنامهها و مجلات مقالات روشنگرانه دینی مینوشت و هرگاه مطلبی مینوشت آن را با نام «به قلم یک بانوی ایرانی» امضا میکرد و منظورش آن بود که بانوی ایرانی بنده هستم نه آن الگویی که امثال روزنامه «زبان زنان» ارائه میدهند! همانطور که متوجه شدهاید، او کسی جز «بانو مجتهده امین» نیست که خودش لقب «بانوی ایرانی» را برای خود انتخاب کرده بود.
او یک رسانه بود!
بانو مجتهده امین، صاحب تألیفات گوناگون و علی الخصوص 20 جلد تفسیر قرآن با نام «مخزن العرفان» است که در نوع خود تفسیری منحصر به فرد و عرفانی از قرآن کریم محسوب میشود. امروز با ابعاد دیگری از رسانه آشنا شدیم و دیدیم که حتی یک عروسک هم میتواند رسانه باشد.
حال باید پرسید آیا یک انسان نیز میتواند به تنهایی یک رسانه باشد؟ آری بانو مجتهده امین رسانهای رسانا بود که خود را به عنوان طراز و الگوی یک بانوی محترم شیعه ایرانی معرفی کرد. پس از او نیز شاگردانی همچون مرحومه «بانو همایونی» راه او را ادامه دادند و نسلی از زنان فرهیخته و متدین اصفهان را پرورش دادند.
جالب است بدانید که بانو امین حتی پس از وفاتش نیز مشغول به کار فرهنگی شد و امروز مقبره او در تخت فولاد اصفهان شبیه یک زن چادری است.
عرض سلام خدا قووت استاد بزرگوار
بسیار جانع و موثر
سپاس از زحمات شما