به گزارش اصفهان زیبا؛ موسیقی را با جملاتی نظیر «علم صداها»، «هنر صداها»، و یا «صداهاییSeries of Sounds که دارای ریتم، ملودی یا آهنگ و ساخت (Structure) هستند» تعریف کردهاند. موسیقی امروز رسانه پرطرفدار، بحث برانگیز و تأثیرگذاری است که در این شماره به طور مجمل به فلسفه و برخی از کارکردهای فردی و اجتماعی آن اشاره خواهیم کرد.
جدال تاریخ
موسیقی یا موزیک یا خُنیا نوعی از هنر است که عناصر اصلی تشکیلدهنده آن، صدا و سکوت است و همینطور عناصر زیرمجموعه آن شامل زیروبمی (تعیینکننده ملودی و هارمونی) و ضربآهنگ (ریتم) است. موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیله آواها گفتهاند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوشآیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان شود.
موسیقی یک مسئله عادی و معمولی نیست و به عنوان یک پدیده پرچالش در عصر انقلاب اسلامی، فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. حرام یا حلال بودن و باید و نبایدهای پیرامون این هنر باعث شده موافقان و مخالفان بسیاری داشته باشد.
البته این فقط مخصوص کشور ما نیست و موسیقی همیشه در طول تاریخ دارای حاشیه بوده است. در غرب باستان هم بر سر بودن یا نبودن آن دعوا بود. فیثاغورث میگوید یکی از اصول ششگانه تهذیب نفس، موسیقی است. اما افلاطون در کتاب «جمهوری» دو نگاه تند و آتشین درباره موسیقی دارد؛ جایی موسیقی را مدح و جایی آن را مذمت میکند و در نهایت به این نتیجه میرسد که ما فقط به موسیقی حماسی نیاز داریم و موسیقیهای «رمانتیک» و «لایت» مخرب جامعه هستند.
علم اوزان
در حوزههای علمیه قدیم نیز با علم موسیقی آشنا بودند و آن را در تقسیمبندی علوم جزء حکمت نظری و زیرمجموعه علم ریاضی دستهبندی کرده بودند. ابوعلی سینا در تعریف موسیقی چنین میگوید: «موسیقی یکی از علوم ریاضی است که منظور آن مطالعه صداهای موسیقی و بحث در ملایمت و عدم ملایمت و همچنین کشش آنها و قواعد ساختن قطعات آن است. بنابراین علم موسیقی شامل دو بخش است و علم ترکیب نغمات مربوط به صداهای موسیقی و علم اوزان مربوط به زمانهایی که صداهای یک نغمه را از یکدیگر جدا مینماید. پایه این دو قسمت بر اصولی استوار است که بعضی از این اصول از ریاضی و بعضی دیگر از فیزیک و علوم طبیعی و برخی از هندسه گرفته میشوند».
قدرت موسیقی: چکامهای که امیر را به وطن بازآورد
امیرنصر سامانی از بخارا به هرات میرود و دلبسته هوای هرات میگردد. بازگشت به بخارا را چنان فصل به فصل عقب میاندازد که مدت چهارسال او و ملازمانش در هرات میمانند. لشکریانش که دلتنگ بخارا و خانواده شده بودند به رودکی (شاعر قرن چهارم) که در آن زمان نزد امیر مقبول القول بود روی آورده و به او گفتند اگر هنری بورزد و شاه را به بازگشت به بخارا ترغیب کند پنجاه هزار درم به او پاداش میدهند.
رودکی نیز میدانست در این هوای لطیف نثر کارگر نیست و باید چیزی بسراید و بنوازد که از هوای هرات لطیفتر بنماید. از این رو قصیدهای میسراید و هنگامی که امیر سامانی صبوحی کرده بود، چنگ نواخته و آن تصنیف را با آواز میخواند؛ و امیر چنان تحت تأثیر قرار میگیرد که بدون آنکه کفش را در پایش کند سوار بر اسب میشود و مستقیم به سوی بخارا میتازد؛ و نقل است که کفشهایش را تا دو فرسنگ دنبال او میبردند؛ آن قصیده اینگونهاست:
بوی جوی مولیان آید همی یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درُشتیهای او زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا، شاد باش و دیر زی میر زی تو شادمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان سرو سوی بوستان آید همی
میر ماه ست و بخارا آسمان ماه سوی آسمان آید همی
سنتی یا صنعتی؟
سبکهای مختلف و متنوع موسیقی نیز به گستره بحث ما میافزاید. قدیمیترهایی که سبکهای سنتی آنان را راضی میکند و جوانترهایی که به پاپ، راک، جَز و رپ روی آوردهاند.
«تئودور آدورنو» از پدران مکتب انتقادی معتقد بود که گاهی آثار هنری فراتر از تاریخ میروند و گویی برای نسلهای بعدی حرف دارند. مهمترین کار آدورنو در زمینه هنر موسیقی است که چیزی حدود 60% آثارش را شامل میشود. در نگاه جامعهشناسانه آدورنو موسیقی بیان ناتوانیها، شکافها، تعارضها، تناقضها، نداشتنها و ازخودبیگانگی انسان است.
آدورنو طرفدار هنر والا و فاخر و منتقد موسیقی موسوم به پاپ و تولید انبوه در «صنعت فرهنگ» است. او معتقد است که سرمایهداری با صنعت فرهنگ میکوشد توسط موسیقی انسانها را با همسان سازی(conformism) و شبیه دیگران کردن، به تودهای همرنگ و خنثی تبدیل کند.
چهرهسازی تبلیغاتی و الگوسازی رسانهای از خوانندهها، بازیگرها و رقاصها در میان نسلهای مختلف نیز در راستای همان صنعت فرهنگ است. زمانی جنيفر لوپز و مدونا و مایکل جکسون بتهای موسیقی یک نسل بودند، زمانی هانامونتانا و هایاسکول موزیکال، و امروز ارتش BTS یا همان پسران مخنّث ملوس در پاپ کرهای بورس است، هرچند تَب این گروه نیز به زودی پشت سر گذاشته شده و صنعت فرهنگ گروه دیگری را به عنوان مخدر و دستگاه چاپ پول به خدمت خواهد گرفت.
فلسفه موسیقی سنتی ایرانی
شبکه نسیم را باز میکنی و میبینی ساعت 23 شب که بدن انسان به آرامش قبل از خواب احتیاج دارد، با سرعت 200 کیلومتر در ساعت موسیقی تند پاپ و بندری به اسم مسابقه خوانندگی و استعدادیابی در حال پخش است. این نه داستان برنامههای «شب کوک» و «همآهنگ»، بلکه داستان سایر شبکههای سیما هم هست.
این حکایت را مقایسه کنید با 7 دستگاه موسیقی سنتی ایران که هر دستگاه مختص ساعتی از روز بود و گوشهها و پردههای مخصوص هر دستگاه هم واجد معنای خاص و نمادین بود. قبل از نماز صبح وقت مناجات و راز و نیاز بود و موسیقی متناسب با خود را داشت و پس از طلوع آفتاب که وقت بیرون رفتن از منزل بود موسیقی با انرژی بیشتر و ریتم تندتر را میطلبید. امروز کمتر توجهی به این برنامه متناسب با طبیعت بشر حتی در صداوسیما وجود ندارد و گوش کسی هم بدهکار نیست. موسیقی مدرن امروز شامل راک و متال و رَپ هم که اصطلاحا خارج از دستگاه میخوانند.
قبل از نماز صبح = سه گاه
بین الطلوعین = چهارگاه
بعد طلوع آفتاب = راست پنج گاه
ظهر = ماهور
بعدازظهر = همایون
غروب = شور
آخر شب = نوا
موسیقی کلاسیک غرب نیز از چنین اصالتی برخوردار بود و غالبا در سیستم مایور (Major یا Dur) اجرا میشود، چنانچه اکثرا موسیقی کلاسیک را شنیدهاید، نتها و ساخت آنها به گونهای است که گرچه تولید احساس میکند، اما این احساس حالتی روحانی و جمعی دارد و نه طرب انگیز (مطربی). یعنی هم آهنگ و هم ریتم انسان را به سوی حالات روحانی سوق میدهد. (نه احتمالا اوهام و احساسات شیطانی)
داریوش شایگان مینویسد: «سیر در درون نیازمند «خلوت» است و موسیقی به عنوان ابزار این سیر هرچه در خلوت اجرا شود عرفانیتر و نزدیکتر به این سنت تفکر است. به همین دلیل موسیقی سنتی ما هرچه از اتاقها و محفلهای کوچک دور میشود و به سالنهای بزرگ و استدیوها نزدیک میشود جنبه عرفانی یا جوهره اصلی خود را ترک میکند. این موسیقی ماهیتا با کنسرت بیگانه است.»
زهره قندهاری در جامعه شناسی موسیقی مینویسد: «حزنی که اغلب شاید به موسیقی سنتی نسبت داده میشود همان حزن عرفانی یا درحقیقت دعوت به تأمل و تعمق و غرقه گشتن در خویشتن خویش است. آغاز موسیقی همواره با قطعهای سنگین شروع میشود که دعوتی به آرامش و تعمق است و پس از آن به خصوص به کمک شعر و آواز مفاهیمی درونی که آن نیز چیزی جز همان تفکر عرفانی نیست بیان میگردد و در آخر به قطعهای تند ختم میشود که حاکی از شادی درونی عارفی است که مسائل را در ذهن خود حل کرده است و از خود خشنود است».
شعر یا موسیقی؟ مسأله این است
موسیقی از لحاظ فیزیولوژیک در کمتر از صدم ثانیه بر بدن تأثیر میگذارد و اول اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک را تحت تأثیر قرار میدهد. موسیقیهای تند و دارای ضربات باس باعث افزایش ترشح آدرنالین شده و ضربان قلب افزایش مییابد و رگها تنگ میشود و بدن آماده انجام یک حرکت سریع است.
در موسیقی سنتی ایران غلبه با شعر بود و ساز و موسیقی تنها زیرمتن آن شعر بود. رفته رفته شعر و محتوا کنار رفت و خود موسیقی اصالت پیدا کرد به طوری که در موسیقی رَپ به جایی میرسد که کلمات مسلسلوار شلیک میشود و اصلا قابل فهم نیست مگر آنکه چندین بار آن را مرور کنی تا چیزی سر درآوری.
فرهنگ غنی ایرانی میراثدار شعر و ادبیات چندهزار ساله است اما نسل امروز از این ادبیات در حال تهی شدن است. شعر زبان فطرت است و هیچ انسانی نیست که روزی چند بیتی شعر از خود نسروده باشد. مادرِ خانهدار نیز در حین انجام امور منزل و تربیت فرزند، بدون آنکه خود را شاعر بداند اما زیر لب از خود شعر زمزمه میکند. شاید محافل شعرخوانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به صورت دورهای با شعرا برگزار میکند علاوه بر حمایت از ذات هنر، اشاره و تأکید بر محتوای غنی دارد نه آنچنان که امروز فُرم بر محتوا در هنر غلبه کرده است.
شهادت آب
دكتر ماسارو ايموتو (Masaru imoto) محقق ژاپني با انتشار يافتههاي تحقيقات خود مدعي شد كه مولكولهاي آب نسبت به مفاهيم انساني تأثيرپذيرند. نظريه بحث برانگیز اين محقق ژاپني، مبتني بر بررسي نمونههاي فراواني از كريستالهاي منجمدشده آب و مقايسه آن با يكديگر است.
«ايموتو» معتقد است كه مفاهيم متافيزيكي محيط بر روي تركيب مولكولي آب تأثير ميگذارد. شیوه کار به این صورت است که مولکول های آب را در معرض مفاهیم مثبت و منفی قرار میدهند و بلافاصله آن را منجمد کرده و در ابعاد میکروسکوپی از آن عکس میگیرند. زشتی یا زیبایی تصاویر حاصله اعجاب انگیز است.
»»» حتما میدانید که سه چهارم بدن انسان آب است؛ علاوه بر تأثیرات روحی و معنوی موسیقی، آیا میتوان گفت موسیقی بر جسم و بدن انسان هم تأثیرات مستقیم و شدید دارد؟
»»» به راستی شنیدن غیبت، حرف لغو و موسیقی باطل، بر تک تک سلولهای جسم من چه اثری باقی میگذارد؟
منفعت کم یا ضرر زیاد؟ کدام را میپسندید؟
«یَسئَلونَکَ عَنِ الخَمرِ وَ المَیسِرِ قُل فیهِما اِثمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ اِثمُهُما اَکبَرُ مِن نَفعِهِما…» (بقـره، 219)
از طریق موسیقی میتوان در انسانها در یک محدوده زمانی نسبتا کوتاه انواع احساسات را بوجود آورد و با یک آهنگ آنها را از غم به سوی شادی و سپس بلافاصله با آهنگی دیگر آنها را دوباره به غم و باز با آهنگی دیگر در همان زمان به سوی حالات عرفانی و یا هجو… سوق داد.
افلاطون اشاره کرده است که «روح انسانی از راه موسیقی تناسب و هماهنگی را یاد میگیرد و حتی استعداد پذیرایی عدالت را نیز پیدا میکند…»
شوپنهاور اشاره میکند که «موسیقی همواره ارضای کامل آرزوهای ما را سبب میشود و قلب ما را نوازش و تسخیر میکند… اما این گولزننده است». (فرامرز رفیع پور، کتاب جامعه، احساس، موسیقی)
در مجموع میتوان برای موسیقی منافع مختلفی را در نظر گرفت اما نحوه استفاده صحیح از آن کار هر کسی نیست. گاه عدهای در تمجید از مزایای موسیقی به این آزمایش ها استدلال می کنند که پخش موسیقی در گلخانه موجب افزایش رشد گیاه و افزایش شیر گاوها در گاوداری می شود. ضمن آنکه پاسخ می دهیم که عزیزم ما گاو نیستیم! به این نکته هم اشاره می کنیم که بله در جذابیت و قدرت موسیقی کسی شک نکرده است اما در همین مثال اخیر در رشد گیاه و تولید شیر بیشتر، درواقع در حال آسیب زدن به طبیعت آنها هستیم و با تحریک بیشتر سلول های بدن آنها به نوعی باعث کاهش طول عمر آنها و استثمار و ظلم به آنها به نفع اقتصاد هستیم.
موسیقی و زهرماری!
درسنامه غناء، متن تنظیمشده و ویراسته ۷۵ جلسه تدریس درس خارج فقه آیتالله خامنهای – رهبر معظّم انقلاب اسلامی – از تاریخ ۴/آذر/۱۳۸۷ تا مورّخ ۶/بهمن/۱۳۸۸ است که به صورت کتاب در اختیار عموم هم قرار گرفته است.
این کتاب از طولانیترین دروس حوزهها در موضوع خاصّی مانند غناء است که ۷۵ جلسه درسی را به خود اختصاص داده است. درحالیکه معمولاً این بحث در حوزهها با چند جلسه در یکی دو هفته به سرانجام میرسد.
شاید تا قبل از برگزاری این دوره درس رهبری، تکلیف فقهی موسیقی آن هم برای اداره یک کشور اسلامی به درستی مشخص نشده بود و حتی در فتاوای امام خمینی(ره) نیز چندین تغییر رویکرد را مشاهده میکنیم.
هرچند بنده خود را در این زمینه صاحب نظر نمیدانم، اما از مجموع مطالعه این کتاب اینگونه تعبیر میکنم که آنچه به عنوان غنا و موسیقی در احادیث ما مطرح شده است به خودی خود حرام نیست بلکه زهرماریهایی که با آن مخلوط میشود آن را حرام میکند. به عنوان سه تا از ملاکهای مهم مثلاً إضلال فکری، إضلال عملی و رقص آوری (از خود بی خود شدن) را میتوان اشاره کرد.
به طور مثال صرف اشعار تتلو و ساسی مانکن (خود شعر) را به عنوان مجمع الجزایر فساد میتوان به ثبت رساند.
در موزیک ویدیو ساسی مانکن با عنوان «دکتر» که البته محتوای مبتذلی دارد اما متأسفانه روی قشر دانشآموز سرمایهگذاری شده بود و در مدارس همخوانی میشد، به صراحت ترویج شراب خواری برای نوجوانان و مصرف اینستا به جای کتاب را مطرح میکند: «شبها دو تا پیک بزن راحت بخواب؛ همیشه یادت باشه اول اینستا بعد کتاب»!