سکانس ابتدایی «فرزندان بشر» وقتی است که تئو از کافه بیرون میآید و درست همان لحظه، بمب منفجر میشود؛ صدای سوتمانندی هم به گوش میرسد، این نوید یک جهان رو به نابودی را میدهد. هیچ نوری در جهان به چشم نمیخورد؛ همهچیز نیمهتاریک است و به نظرم تنها دلیل استفاده از نور کم، تأکید بر سیاهیای است که جهان را گرفته. فرقههای مختلف گسترش پیدا کردهاند؛ مردم به دنبال باز پسگرفتن معجزهای هستند که بهراحتی فراموشش کردهاند، تولد دوباره کودکان و شاید کمی رنگی شدن دنیایی خاکستری و نیمهتاریک همه محکوم به نابودی هستند و انگلستان وضعش میان کشورهای جهان، کمی بهتر است؛ همین باعث شده موجی از مهاجران غیرقانونی، به سمت آنجا هجوم بیاورند. رهبران جهان هم به جان یکدیگر افتادهاند و شاهد این هستند که قدرت چگونه از دستشان درمیرود.
در میان جنگهای حزبی و آشوبی که جهان را گرفته، تئو دوست قدیمیاش را میبیند که گویا در گذشته، باهم علیه چیزهایی مبارزه میکردند و فرزندی هم داشتهاند؛ کودکی که حالا مرده و مرگش، این دو را سالها از هم جدا کرده است. جولیان هنوز به تئو اطمینان دارد؛ در طول فیلم میفهمیم که او زمانی جسور و شجاع بوده و مرد قابلاعتمادی مانده که حالا وظیفه دارد دختری به نام کی را به خارج از انگلستان برساند، دختری که به طرز معجزهآسایی حامله شده است. در یکی از صحنههای پایانی فیلم، کی و تئو دختر نوزاد را از میان ساختمانی نیمهویران و نگاههای حیرتزده مهاجران بیرون میبرند؛ حتی جنگی که در ساختمان جریان دارد هم، مدتی از حرکت میایستد و سربازان در سکوت، به کودک نگاه میکنند. مطمئنم شما هم نفستان با دیدن این صحنه در سینه حبس میشود و منتظر خواهید ماند که بالاخره دست کسی، عمدا یا سهوا روی ماشه کشیده و دوباره درگیریها آغاز شود. «فرزندان بشر» سال دوهزار و شش کارگردانی شده است. شاید در آن سال، کسی تصورش را نمیکرد بیشتر اتفاقهای فیلم به واقعیت بپیوندند. چند سال بعد حملات تروریستی در اروپا گسترش پیدا کرد و مهاجران سوری، اروپا را در شوک فروبردند. آنها بهسرعت در کمپهای پناهندگی اسکان داده شدند، کمپهایی که وضعیت ناجوری دارند و هنوز هم در گوشه و کنار اخبار، از آنها هم چیزی میشنویم. اخبار جدیدی هم به گوش میرسد: انگار گرمتر شدن جهان، روی باروری زنان و مردان اثر میگذارد و شاید تا سال دوهزاروبیستوهفت، این فیلم آخرالزمانی باورپذیرتر بشود! هرچند اصلا در فیلم، دلیل نازایی انسانها مهم نیست.