شما اینجا هستید
دیدبان محیطزیست
مهری شاهزیدی / دانشجوی دکتری جامعهشناسی
در یادداشت قبل از این صحبت کردم که چطور سه دغدغه کودک، مشارکت و محیطزیست باعث شد که سر از محله سنبلستان دربیاورم. وقتی وارد این محله شدم، هفتهها به گشت وگذار در محله پرداختم. هدفم این بود که با چهره من آشنا شوند و امیدوار بودم در سلام و علیکهای گاه و بیگاهم در محله از من بپرسند که آنجا چکار دارم. از سوی دیگر، معمولا کودکان در محله حضور گروهی نداشتند.با این حال، یک روز عصر گروهی پسر دوچرخهسوار را در محله دیدم. با آنها وارد گفتوگو شدم و هدفم را برای آنها توضیح دادم. هفتهها برای ارتباط با آنها به محله رفت و آمد کردم و از آنها خواستم درباره محلهای که دوست دارند در آن زندگی کنند بنویسند یا نقاشی بکشند. متاسفانه در این ارتباط چندان موفق نبودم و تنها نتیجه این ارتباط یک متن کوتاه و یک نقاشی بود. البته من از ارتباط با آنها ناامید نشدم. فقط تصمیم گرفتم تا زمانی که یک راه ارتباط موثر پیدا کنم از آنها فاصله بگیرم. متن زیر تصویر رامتین عبیده از محله است. از او به خاطر این همکاری ارزشمندش ممنونم.(من دوست دارم یک زمین بازی توی کوچهمان باشد که امن باشد. یک فروشگاه باشد. خانههای نوساز که شیک باشد. دوست دارم توی محلهمان یک رودخانه باشد که بریم تویش بازی کنیم و کمتر توی محله ماشین بیاید. آشغال توی محلهمان نباشد. حیوانات توی محلهمان زیاد باشند. یک پارک کوچک بازی داشته باشد.)
url : http://www.isfahanziba.ir/node/102288