نیکاقبال که به واسطه اصغر و غلامعلی نیکاقبال، پدر و عمویش که از قهرمانان سابق جودو هستند، به این رشته علاقهمند شده بود، در ۱۵ سالگی به تیم ملی دعوت شد و نزدیک به ده سال پای ثابت اردوهای تیم ملی در ردههای نوجوانان، جوانان و بزرگسالان بود. این جودوکار که اصالتا شهرضایی و ساکن اصفهان است، جودو را در آبادان آموزش دیده و پدرش که اینک دست روزگار او را به عسلویه کشانده، اولین مربی او بوده است. نیکاقبال که سابقه مدالآوری در مسابقات آسیایی در ردههای پایه و المپیک نوجوانان را دارد، در این گفتوگو به شرح ناملایماتی که بر او رفته میپردازد و تأکید دارد برای اینکه به زندگیاش برسد، ناچار است از ورزش قهرمانی خداحافظی کند.
از مسابقات آسیایی چه خبر؟
تیم ملی بدون برگزاری مسابقات انتخابی به مسابقات آسیایی اعزام شده و از نفرات تیم ملی جوانان استفاده کردهاند.
با توجه به اینکه اولین اعزام رسمی تیم بعد از دوره تعلیق است، شرایط تیم را چطور ارزیابی میکنید؟
در مورد بحث عملکردی تیم، کارشناسان باید نظر بدهند و من در جایگاهی نیستم که درباره تیم صحبت کنم اما امیدوارم از مسابقات دست پر برگردند.
تعلیق جودو از لحاظ شرایط تمرینی چه تغییراتی را ایجاد کرد؟
در ورزشهایی مانند جودو و کشتی که رشته انفرادی است و آمادگی جسمی و فنی اهمیت دارد، ورزشکار باید بهطور دائم در کورس مسابقات باشد، اما وقتی رشتهای تعلیق میشود و ورزشکاران آن امکان شرکت در رویدادهای بین المللی را از دست میدهند، قطعا از رقبا عقب خواهند افتاد. کسانی که ورزش قهرمانی کار میکنند، میتوانند درک کنند که شرایط تمرینی و در کورس رقابت بودن برای یک ورزشکار چه اهمیتی دارد.
وضعیت کرونایی بر جودو بیشتر تأثیر منفی داشت یا تعلیق؟
هر دو، به دلیل تعلیق نمیتوانستیم در مسابقات برونمرزی شرکت کنیم و به دلیل شرایط کرونایی، مجبور بودیم در خانه یا در فضای باز تمرین کنیم.
اصلا چه شد که به جودو علاقهمند شدید؟
پدرم و عمویم قهرمانان جودو بودند و از سن کودکی در سالن جودو حضور داشتم و تمرین ورزشکاران این رشته را دیده بودم و به آن علاقهمند شدم.
پدرتان توصیهای نداشتند که به جای دنبالکردن رشته جودو، به دنبال رشتههای توپی بروید که از لحاظ مالی وضعیت بهتری دارند؟
پدرم مشوق و اولین مربی من بودند، در ورزش نباید ورزشکاری را ناامید کرد. من همیشه به شاگردانم میگویم در ورزش تنها قهرمانی مهم نیست و جنبههای دیگری نیز اهمیت دارد.
زمانی که در نوجوانی در آسیا درخشیدید، آرزوی قهرمانی در جهان و حضور در المپیک را برای شما متصور بودیم و همه از ظهور یک پدیده در جودو صحبت میکردند؛ اما در بزرگسالی شرایط آن طوری که انتظار میرفت، پیش نرفت؟
من هیچ وقت پدیده نبودهام و از من بهتر در رشته جودو پیدا میکنید؛ شاید من یک قهرمان تاپ در اصفهان باشم. اینکه چرا شرایط مطابق انتظار نبود، باید کارشناسان نظر بدهند؛ اما از نظر خودم دچار بدشانسی شدم. زمانی که من فیکس تیم ملی بزرگسالان شدم، با مشکل تعلیق فدراسیون جودو و بحث کرونا مواجه شدیم. در مسابقات قهرمانی آسیای بزرگسالان شانس خوبی برای مدالآوری داشتم، اما در دیدار ردهبندی به دارنده مدال برنز المپیک برخورد کردم و با نتیجه نزدیک به او باختم. به هر صورت حالا تصمیم جدیدی گرفتهام.
چه تصمیمی؟
نمیخواهم دیگر به تیم ملی بروم چون فکر میکنم تمام زندگیام را برای جودو گذاشتهام. من از 15سالگی تا به امروز همواره در اردوهای تیم ملی بودهام، اما با توجه به مشکلات معیشتی که برایم رخ داده و باید فکر زندگیام باشم، میخواهم ورزش قهرمانی را کنار بگذارم. جودو یک ورزش رکوردی نیست و یک ورزشکار برای موفقیت در این رشته باید با حریفان زیادی دسته به یقه شود تا ابتدا از سطح استانش بالا بیاید و بعد به سطح ملی برسد و فرصت شرکت در رقابتهای بین المللی را به دست بیاورد؛ اما وقتی آینده ورزشکار تأمین نیست، چه انگیزهای میماند؟
انگیزهای بالاتر از قهرمانی در جهان یا حضور و مدالآوری در المپیک؟
در مسابقات آسیایی که مدال گرفتم، چه گلی به سر من زدند که برای جهانی و المپیک باشد. من سابقه کسب سه مدال آسیایی دارم، اما دریغ از یک تبریک خشک و خالی. هیچکدام از مسئولان ورزشی استان از من سراغی نگرفتند. از مسابقات آسیایی با مدال برگشتم و خودم با اتوبوس برگشتم. شب جایی برای استراحت نداشتم. واقعا وقتی چنین برخوردی با بچه 17، 18 سالهای میشود، میخواهید انگیزه قهرمانی در جهان داشته باشد؟ مگر در این استان چند قهرمان ملیپوش داریم که با من این طور برخورد کردند.
قبول دارم این برخوردها انگیزه را کم میکند، اما نباید عامل خداحافظی یک قهرمان ملی باشد؛ ما برای شما آرزوی المپیک داشتیم؟
سال 2019 من در مسابقات کسب سهمیه المپیک شرکت داشتم، اما یک نفر از مسئولان ورزشی این استان به من زنگ نزدند تا حداقل تلفنی به من یک «موفق باشید» خشک و خالی بگویند. یک نفر از من نپرسید تو که میخواهی برای کسب سهمیه المپیک مبارزه کنی، چه نیازی داری. یک نفر نگفت این 50 هزار تومان را بگیر که جیبت خالی نباشد. هیچکس از من نپرسید، پول بلیت و هزینه شام و ناهارم را از کجا آوردم. من سه بار حین ورزش دچار مصدومیت شدم اما کدام مسئولی از من عیادت کرد یا حالم را پرسید. در مسابقات آسیایی تایلند که مدال برنز گرفتم، زانویم آسیب شدیدی دید و با همان حال به مسابقات جهانی رفتم و از مسابقات جهانی با ویلچر به کشور برگشتم، تمام هزینههای جراحی هم با خودم بود، اما نه از فدراسیون و نه از ادارهکل ورزش و جوانان حال مرا نپرسیدند. بعد همان مدیر کل ورزش، حالا استاد دانشگاه من است و برای من مدیریت ورزش تدریس میکند. به قرآن مجید اگر همین حالا هم که دانشجوی آقای سلطان حسینی هستم، با هم سلام و علیک کنیم، مرا نمیشناسد.
هیچ وقت به این شرایط اعتراضی نکردی؟ هیئت جودو اصفهان از ورزشکارش حمایت نکرد؟
مسئولان هیئت آنچه در توانشان بود انجام دادند اما توقع من از اداره کل و مسئولان ورزشی استان است. مگر من این مدالها را برای استان یا کشور دیگری گرفتهام که به من بیمحلی میکنند. وقتی اصلا مرا نمیشناسند، کجا و به چه کسی اعتراض کنم؟ درخواست استخدام در اداره کل را داشتم اما نامهای به من دادند و اصلا معلوم نیست مرا کجا فرستادند و با اینکه خیلی دوندگی کردم اما نتیجهای نداشت. برای منِ قهرمان جودو، شغل نداشتن معضل بزرگی است اما تا بهحال کدام یک از این مسئولان از من پرسیدهاند هزار تومان در جیبت داری؟ به جای اینکه از قهرمانشان حمایت کنند، جلوی او سنگ میاندازند، درددل من زیاد است، چطور بگویم چند بار مرا از تمرین در پایگاه قهرمانی محروم کردند؟!