در اولین شماره سال 1312 خورشیدی، روز 17 فروردین ماه، سرمقاله روزنامه اخگر به شرحی از سفر نوروزی آقای سردبیر به شیراز، اختصاص یافته است. آخرین شماره روزنامه در سال 1311، روز 29 اسفند ماه به چاپ رسیده که همزمان با شروع سفر ایشان بوده است. امیر قلی امینی، سردبیر روزنامه اخگر، شخصیت فرهنگی قابلتوجهی است که علاوه بر روزنامهنگاری، به عنوان نویسنده، سیاستمدار، مترجم و پژوهشگر نیز شناخته شده است. نگاه نقادانه و موشکافانه او به مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شهر و کشور در تمامی مقالهها و مطالبی که به قلم او در سالهای فعالیت اخگر (1307 تا 1321) در این روزنامه منتشر شده است به وضوح دیده میشود. او همواره سعی داشته با قلم نقادانه، راههای اصلاح و بهبود شرایط را پیش روی مجریان و مسئولان شهری و فرهنگی قرار دهد. حتی در همین مقاله که بخشی از آن را در بالا آوردیم و در فرم نوشتاری سفرنامه تنظیم شده است، نظرگاه دلسوزانه آقای امینی درباره عقبماندگیها و مشکلات زیرساختی صنعت گردشگری کشور موضوع اصلی متن را تشکیل داده است. اکنون بخشهای دیگری از سرمقاله را با هم میخوانیم:
«ساعت 12 یا کمی زودتر بود که وارد آباده شدیم و در مقابل اولین مهمانخانه آنجا قرار گرفتیم. رفقا به درون مهمانخانه شتافتند. وضع کثیف و ناهنجار این هتل بینظیر! حس نفرت آنها را جلب نموده و عموما حرکت در آن تاریکی شب را که آمیخته با سرمای سختی بود بر اقامت در آن (فضای نامطلوب) ترجیح دادیم. ولی بیچاره شوفر ما تریاکی بود و قدرت حرکت به کلی از او سلب گردیده بود. میخواست بماند و چون او میخواست ما نیز ناچار بودیم که با ساز او رقصیده و با هر زحمتی هست سازش نماییم. شوفر راضی شد که پس از یک ساعت حرکت کنیم. اما یک ساعت گذشت، دو ساعت شد. ساعت سوم نیز داشت به آخر میرسید که برودت هوا و بیخوابی به ما زورآور گردید و برای فرار از آن جهنمدره در مقام حرکت برآمدیم. ولی شوفرها خوابیده بودند. بالاخره ساعت سه و بیست دقیقه صبح از آباده حرکت کردیم. آباده بلده به نسبت بزرگی است. قریب به چهار هزار نفر جمعیت دارد. در این بلده سه مهمانخانه تأسیس گردیده ولی حتی به آنها مهمانخانه نباید گفت. اینها یک کَلاشخانههایی است که اشخاص برای استفاده شخصی باز کرده و به جان یک عده مسافر بیچاره افتاده، هم آنها را غارت و هم آسایش و خورد و خواب را از آنها سلب میکنند. واقعا جای بسی تأسف است که بلده مهمی که در راه شیراز حکم بندری را پیدا کرده اینگونه خراب و اینقدر دور از تمدن و آبادی باشد که اگر مسافری خواست شبی را در آنجا سر کند مقدور نباشد. ما که اینقدر از گل و بلبل و سبزه و دشت و دمن و آفتاب درخشان و آبهای معدنی و بیشه و جنگل و سایر آثار طبیعی این مملکت از یک طرف و از عمارات و مساجد و ابنیه قدیمی و دیگر مفاخر تاریخی این مرز و بوم از طرف دیگر توصیف و تمجید نموده و میخواهیم انظار سیاحان خارجی را متوجه زیباییهای وطن خود ساخته و آنها را به ایران جلب و از پول آنها استفاده کنیم، آیا هیچ فکر نمیکنیم که فلان شخص فرنگی هرگز راضی نمیشود که پس از طی چهل فرسنگ راه، وقتی به منزلی میرسد بر اثر بدی و کثیفی وضع مهمانخانههای آن، خور و خواب را بر خود حرام کرده و حرکت را بر اقامت ترجیح داده، تازه چهل و چند فرسنگ دیگر را هم طی نماید؟!» (همان)
تا همینجای مقاله، تصویر روشنی از شرایط یک سفرجادهای نوروزی با اتومبیل در دهه اول قرن چهاردهم شمسی، برای ما ساخته میشود. شرایط نامناسب اقامتگاه بینراهی و البته راننده اتومبیلی که تریاکی است، همگی گواهی بر وضعیت نامساعد فرهنگی و اقتصادی توامان در آن دوران دارند. اما بخوانیم دنباله مطلب و پیشنهادها آقای امینی را در جهت اصلاح امور که در واقع سبک نوشتاری ایشان اینگونه بوده است: ابتدا دیدن مشکلات و سپس ارائه راه حل.
«این یکی از بدبختیهای ماست که عموما از دست بیکاری مینالیم. همه میگوییم کار نیست و راه دخل مسدود است. در صورتیکه به عقیده من اگر چند نفر شرکتی کرده، ده بیست هزار تومانی رویهم گذاشته مهمانخانه آبرومندی در همین آباده تأسیس و انظار عابرین این راه را متوجه موسسه خود نمایند و حتی قریب به یک سال هم حاضر شوند که دو سه هزارتومانی کسر داده، در نتیجه این مقاومت و حسن تدبیرموفق خواهند شد در عرض سه چهارسال، هم جبران کسر سال اول را نموده و هم بر میزان سرمایه خود از طریق این موسسه افزوده، تدریجا مهمانخانه آبرومندتری را ایجاد نمایند. درد اینجاست که ما از کار کم، سرمایه محقر و بدون هیچگونه کوشش و جهدی میخواهیم بهرههای گزاف برده و در فاصله قلیلی برای 7 پشت خود تهیه اندوخته نماییم. بالطبع در انجام هیچ کاری موفق نگردیده، نه به درد خود و خانواده و نه به درد وطن و مملکت خویش میخوریم»(همان).
به نظر میرسد آقای امینی حدود یک قرن پیش از این زمان، برای امروز جامعه ما راه حل ارائه داده است. در ستون بعدی به ادامه سفرنامه جذاب ایشان میپردازیم.