چطور شد جذب والیبالنشسته شدید؟
تا ســـال90 هــیـچ اطــلاعـــی از ورزش والیبالنشسته و دیگر ورزشهای معلولان نداشتم تا اینکه یکبار همراه پدرم بودم که خانمی نزد پدر آمد و گفت در سازمان ما ورزشهایی مختص معلولان فعال است و پدرم را تشویق کرد که با توجه به فیزیک خوب و سن مناسب، دخترتان مناسب فعالیت در ورزش است. بعد از آن به سازمان مراجعه کردیم و بعد از استعدادیابی مرا برای رشته والیبالنشسته انتخاب کردند.
شرایط والیبالنشسته اصفهان را چطور ارزیابی میکنید؟
من در اهواز فعالیت این رشته را شروع کردم و پس از آنکه ازدواج کردم و به اصفهان آمدم، این رشته را ادامه دادم. اصفهان از لحاظ باشگاهی شرایط بسیار خوبی دارد و تیم سپاهان پنج فصل متوالی قهرمان شده اما آنگونه که باید به معلولان رسیدگی نمیکنند و همواره در حق ورزش معلولان کوتاهی میشود.
مدعیبودن تیمهای اصفهانی حسن است یا ضعف؟
لیگ برتر سطح خوبی دارد؛ اما به ورزش معلولان رسیدگی لازم نمیشود. سالهاست که رقابت اصلی در لیگ، بین تیمهای سپاهان، ذوبآهن و خراسان است و از قبل شروع لیگ می دانیم قهرمان هستیم که این موضوع خوب نیست. اگر استعدادیابی بهتری انجام میشد، ورزشکاران بیشتری در این رشته فعالیت میکردند و رقابت در لیگ هم جذابتر میشد.
به واسطه درخشش در لیگ به اردوی تیم ملی دعوت شدید؟
نه. سه ماه پس از اینکه ورزش را آغاز کردم، جشنواره استعدادیابی تمام رشتههای معلولان و تمام استانها در مشهد بود که من مورد توجه استعدادیابهای تیم ملی قرار گرفتم و زمانی که اردوهای تیم ملی برای شرکت در بازیهای پاراآسیایی اینچوان آغاز شد، مرا به اردوی تیم ملی دعوت کردند و در تمام مراحل اردویی حضور داشتم؛ اما متأسفانه در اردوی متصل به اعزام خط خوردم؛ چون نسبت به دیگر بازیکنان از تجربه کمتری برخوردار بودم. چهار سال بعد برای بازیهای پاراآسیایی جاکارتا یکی از ملیپوشان بودم که با این تیم نایبقهرمان این رقابتها شدیم و در مسابقات جهانی هم رتبه نهم را کسب کردیم.
نگران نبودید با بچهدارشدن، در روند فعالیت حرفهای شما خللی وارد شود؟
در زندگی متأهلی، نیمی از تصمیمها با من است و نیمی دیگر با همسرم و نمیتوانستم نظرم را به همسرم تحمیل کنم. همسرم بچه دوست داشت و نمیتوانستم از خود راضی باشم و برای ورزش قهرمانی، این حق را از همسرم بگیرم. پس از دوره شیوع کرونا و تعطیلی فعالیتهای ورزشی، باردار شدم.اتفاقا سه ماه پیش برای بازیهای پاراآسیایی چین به اردوی تیم ملی دعوت شدم؛ اما نامه انصراف زدم.
چرا؟
زیرا دخترم گیسو، تنها پنج ماه داشت و نمیتوانستم او را از خودم دور کنم. از مسئولان فدراسیون خواستم فرد همراهی را با خودم به اردوی تیم ملی ببرم که در زمان تمرینات، از دخترم نگهداری کند؛ اما با این درخواست مخالفت کردند و من هم ناچار شدم از خیر تیم ملی بگذرم. فعلا تا زمانی که دخترم به سنی برسد که بتواند دوری مرا تحمل کند، به تیم ملی فکر نمیکنم، با وجود اینکه یکی از بهترین بازیکنان تیم ملی هستم. من که مادر شدم، گناهی نکردهام. انتظار داشتم مسئولان با من همراهی بیشتری داشته باشند.
با وجود گیسو، همراهی تیم سپاهان در لیگ دشوار نبود؟
بههرحال سختیهای خودش را داشت. شاید اگر به عقب برگردم، در لیگ گذشته شرکت نمیکردم؛ زیرا هم خودم بیمار شدم و هم فرزندم. نمیتوانم به طور کامل در همه تمرینات شرکت کنم و هر زمانی همسرم، گیسو را نگه دارد، در تمرین حاضر میشوم.
الان که مادر شدید، دیدگاهتان به زندگی چه تغییری کرده است؟
دیـدگـاهــم به هـمـه چــیـز تغییر کرده، صبوریام بیشتر شده و حس مادر بودن را با تمام وجود حس کردهام که فوقالعاده حس شیرینی است. تا کسی این حس را تجربه نکرده باشد، متوجه حرف من نمیشود؛ ولی با بچه کوچک، ورزش حرفهای سخت است. زمانی که به اردوی تیم ملی دعوت شدم، خانواده خودم و همسرم میگفتند از دخترت نگهداری میکنیم تا به تمریناتت برسی؛ اما تصور اینکه یک لحظه از گیسو دور باشم، سخت بود. من به سختی به تیم ملی رسیدم اما به راحتی به خاطر فرزندم از آن گذشتم؛ زیرا فرزندم از هر چیز دیگری مهمتر است.