در نظرگاه غرب، اصالت با فراغت و تنآسایی است و کار همچون امر مزاحمی است که مخل اوقات فراغت انسان است. غنیکردن اوقات فراغت، نیازمند پول است و پول بدون کار به دست نمیآید؛ بنابراین، کار در عین حال که شری است مخل فراغت انسان، امری واجب نیز هست که بدون آن هزینههای زندگی و فراغت آدمی تأمین نخواهد شد.یکی از شاخصههای توسعهیافتگی در غرب نیز ساعات کار کمتر و درنتیجه اوقات فراغت بیشتر است. همین نگاه به مفهوم کار و فعالیت است که منجر به اتوماسیون میشود؛ اما بازهم زندگی عده کثیری وقف گسترش اتوماسیون شده و به جز عده معدودی از اربابان و حکمرانان، کارمندان و کارگران از گسترش اتوماسیون با نگاه تقلیل کار و فعالیت نفعی نمیبرند.
آسایش؛ قربانی کار
شوماخر در کتاب «کوچک زیباست» میگوید: «توافقی جهانی وجود دارد که یکی از پایههای ثروت، عمل انسان یا کار است. اقتصاد مدرن نظریهای دارد که کار را کمی بیشتر از یک شر واجب در نظر میگیرد. از نگاه کارفرما، کار تنها موردی برای هزینهکردن است که اگر نمیتوان این هزینه را حذف کرد، باید تا حد امکان از این هزینه کاست؛ مثلا بهوسیله اتوماسیون. از نگاه کارگر، کار به معنای بیبهرهبودن است؛ کارکردن یعنی قربانیکردن اوقات فراغت و آسایش، و حقوق و پاداش، نوعی غرامت برای این فداکاری است؛ بنابراین شرایط ایدئال از نظر کارفرما این است که بدون اینکه کارگر داشته باشد، محصول و خروجی برایش حاصل شود و شرایط ایدئال از نظر کارگر نیز این است که بدون اینکه استخدام شود و کار کند، حقوق و پاداش خودش را داشته باشد.» در این مدل فکری و دیدگاه به مسئله کار، انسان با کار کردن در حال تلف کردن اوقاتی است که میتوانسته به خوشی، آسایش و فراغت بگذراند و حقوق ماهانهای که دریافت میکند، درواقع غرامتی است در ازای این فداکاری.
فراغت؛ میزانی برای توسعهیافتگی
شهید آوینی درکتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» میگوید: «آرمانی که فراراه توسعه به شیوه غربی قرار گرفته، نوعی زندگی است که اوقات آن تماما به فراغت و تفنن میگذرد و فراغت یکی از ارزشهای مطلقی است که بهمثابه میزانی برای توسعهیافتگی اعتبار میشود و در مقابل آن، کار ضدارزش است. گریز از کار زاییده تنبلی و تنآسایی است و این خصوصیت از گرایشهای حیوانیای است که در وجود بشر قرار دارد. با غلبه روح حیوانی بر وجود انسانی، تنبلی و تنآسایی بهصورت یکی از صفات ذاتی بشر جلوه میکند.»این نوع نگاه که اصالت را به فراغت و تنآسایی میدهد، ناشی از نگاه حیوانگونه غرب به ذات انسانی است. در میان حیوانات، هیچ ارزشی بالاتر از خوردن، استراحت کردن و زنده ماندن نیست؛ همه آن چیزی که ما به آن فراغت میگوییم. این دیدگاه، نگاهی است که پس از رنسانس در غرب و به خصوص پس از گسترش مدل تکاملی داروین شکل گرفت؛ نگاهی که انسان را به حیوانی متکامل تقلیل داد و خصوصیات حیوانی او را پررنگ کرد.
حیوان پیشرفته
داروینیسم انسان را به موجودی تقلیل میدهد که تنها شأن او، بدن و جسم اوست و شرافت «و نفخت فیه من روحی» در او وجود ندارد. چنین تقلیلی، به بسیاری از ساحتهای زندگی بشر امروز سرایت پیدا کرده است و او را چون حیوانی که رفع نیازهای مادیاش اصالت دارد، میانگارد. انسانی که در آموزههای دینهای الهی، غایت آفرینش معرفی میشد، تبدیل به حیوانی پیشرفته شد که محصول تغییرات تصادفی و قانون طبیعت بود.راسل، فیلسوف مشهور انگلیسی، درباره انسان چنین میگوید: «انسان محصول عللی است که هیچ گونه عنایتی به مقصد و مقصودی که به آن رسیده است، ندارد. منشأ او، سیر او، بیم و امیدهای او، عشق و عقاید او چیزی جز نتیجه همنشینی تصادفی اتمها نیست.»
کار در خدمت تعالی انسان و جامعه
اما اسلام نظر دیگری در خصوص انسان دارد. انسان در نگاه انسان بالقوه خلیفهالله است و به عالم دنیا وارد شده تا این قوه را به فعلیت برساند. در ایدئولوژی اسلامی، انسان پس از هبوط و قرارگرفتن در قوس نزول، اکنون در قوس صعود قرار دارد و باید برای حرکت تکاملی خویش بکوشد. اسلام اصالت را به رشد معنوی انسان و جامعه انسانی میبخشد و کار را عبادت و فریضه میداند؛امری که یکی از ارکان مهم تعالی انسان و پیشرفت جامعه است. در اسلام، کار شری واجب و مخل فراغت انسان نیست؛ چراکه اساسا فراغت در اسلام اصالت ندارد. نه به این معنا که وجود ندارد؛ بلکه در روایاتی توصیه به تفریح و فراغت شده است تا با نشاط و انرژی بیشتری به مسیر رشد معنوی و کار و عبادت بازگردیم.
کار عبادت است
کار عبادت است؛ یعنی همان طور که با نماز و قیام و قعود میتوان ســیــر الی الله داشت، بــا کار نــیــز میتوان.کار در اسلام با رویکرد رفع نیازهای خانواده و جامعه و برای رضایت خداوند، عبادت بوده و چنان با زندگی شخص عجین میشود که امکان تفکیک بین این دو وجود ندارد و از مسیر کار میتواند استعدادهای بالقوه خود را به فعلیت برساند. پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرمایند: «اَلْعِبادَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فى طَلَبِ الْحَلالِ»؛ «عبادت ده جزء دارد که نه جزء آن، طلب روزى حلال است.» در روایت دیگری نیز وارد شده است: «الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله»؛ « کسی که خود را برای خانوادهاش به سختی کار میاندازد، مانند مجاهد در راه خداست.»