شاید تکلیف رئیسجمهور آتی آمریکا در انتخابات فردا مشخص شود و شاید قطعیشدن آن چند هفته دیگر به طول انجامد، اما در هر حال، بازارهای مختلف چند ماهی می شود که به پیشواز این رویداد مهم رفتهاند. در بازار ارز انتخاب ترامپ، محتملترین نتیجه بوده و به خاطر آن دلار حتی تا کانال 32هزار تومان نیز افزایش یافت، اما با نزدیک شدن به این انتخابات و با توجه به آنچه بسیاری از نظرسنجی ها اعلام کردهاند، تا این لحظه شانس بایدن بیشتر بوده است. با توجه به این موضوع و احتمال بهبود مناسبات ایران و آمریکا و احتمال کاهش تحریمها، جو روانی حاکم بر بازار ارز به سمت افزایش عرضهها متمایل شده است. در نتیجه دلار از سقف 32هزار تومانی تا کانال 26هزار تومانی کاهش داشته است. به دنبال بازار ارز فروشندگان در بازارهای طلا، خودرو، مسکن و… هم افزایش یافته است.اما وضعیت در بازار سرمایه کمی متفاوت بوده است. بعد از رشد چند ماه ابتدای سال و بعد از اینکه اعتماد سهامداران نسبت به بورس از بین رفت، شاخصکل وارد یک فاز نزولی شده است. حتی دلار 32 هزار تومانی نیز نتوانست در بورس تأثیرگذار باشد و شرایط به گونهای بود که بورسیها احتمال انتخاب رئیسجمهور دمکرات را بالاتر میدانستند. با توجه به اینکه بورس تأثیر انتخاب بایدن را به اصطلاح «پیشخور» کرده است، در نتیجه اگر بایدن انتخاب شود کمتر از دیگر بازارها با افت مواجه خواهد شد. اگر ترامپ نیز انتخاب شود، همجهت با افزایش احتمالی نرخ ارز، ساز صعودی کوک خواهد کرد.
تردیدها نسبت به چشمانداز اقتصاد کشور
از یک سو انتخابات آمریکا و از سوی دیگر عدم ثبات در تصمیمات اقتصادی باعث شده سرمایهگذاران در بازارهای مختلف نتوانند چشمانداز درستی پیش روی خود ترسیم کنند. اگرچه بخش قابل توجهی از اقتصاد ایران به واسطه تحریم های طاقتفرسا ضربه خورده، اما نبود استراتژی و خطمشی دقیق، فعالان اقتصادی را سردرگم کرده است. تصمیمات نوظهور درباره دریافت مالیات از سود مسکن، طلا و…، گمانهزنیها درباره افزایش سود سپردههای بانکی، مشخصنبودن سیاست دولت در حمایت از بازارها، عدم ثبات نرخ ارز، حمایت کجدار و مریز از کسبوکارهای آسیبدیده از کرونا، چانهزنیهای مکرر درباره شیوه افزایش بودجه دولت و موارد بسیار دیگری از این دست، نگذاشته و نمیگذارد فعالان اقتصادی با دید روشن نسبت به آینده، فعالیتهای خود را پیش ببرند. با توجه به این مسئله، تمایل به سفتهبازی در بازارهای مختلف، افزایش یافته است و سرمایهگذاران به دنبال کسب سود از هر طریق ممکن برای حفاظت از دارایی در برابر تورم هستند. اگر استراتژی اقتصادی دولت مشخص و بر آن نیز پایبند بود، تکلیف سرمایهگذاران نیز مشخص میشد. اما اکنون نمیتوان به سهامدارانی که زخم خورده عرضه «دارا دوم» یا همان «پالایش» هستند، بگوییم دوباره به تصمیمات خلق الساعه دولت، اعتماد کنند. با توجه به این مسائل، رفتار سفتهبازانه تا زمان ایجاد ثبات نسبی در بازارها ادامه خواهد داشت. در این شرایط فقط نباید نگران بازار سرمایه یا بازار خاص دیگری بود، در جنگ اقتصادی فعلی، باید احتمال وقوع هر رخدادی را در نظر گرفت.
ریسکگریزی، بهترین راهکار محافظهکاران
در شرایطی که پیشبینی روند بازارها به طور تقریبی غیرممکن است، برخی از سرمایهگذاران با تبدیل داراییهای خود به ریال، سعی دارند از ریسک و نوسان بازارهای مختلف، خود را در امان نگه دارند. مقایسه بازارهای موازی نشان میدهد، با توجه به افت سنگین بازار سهام در سه ماه اخیر، احتمال افت قیمتها در بورس کمتر از دیگر بازارهای موازی است. اما بازارهایی همانند مسکن و خودرو که بیمحابا رشد قیمت داشتند، با ریسک بیشتری مواجه هستند. در هر حال این دست از سرمایهگذاران با مشخصشدن برنده انتخابات ریاستجمهوری آمریکا دوباره به میدان سرمایهگذاری باز میگردند.