دو تیم لیورپول و منچسترسیتی در یکی از حساسترین دیدارهای این هفته فوتبال اروپا، در لیگ برتر انگلیس به مصاف هم رفتند. رقابت دو تیم در جدول لیگ و تلاش آنها برای قهرمانی جذابیتهای خاصی به این بازی داده است. سرمربی این دو تیم نیز در سالهای اخیر همواره در رقابت برای اثبات خودشان به عنوان بهترین بودهاند و در این دیدار یک بار دیگر رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. مسابقه با احتیاط از سوی هر دو تیم آغاز شد، اگرچه سرعت بازی بالا بود و دو تیم برای شکستن پرس و عبور از لایههای دفاعی حریفشان سریع توپ را در زمین به گردش در میآوردند، ولی به نقاط قوت هم آشنا بودند و میدانستند از کجا ممکن است ضربه بخورند.
از این رو منچسترسیتی با وجود این که از جلو پرس میکرد خط دفاع را عقب نگه میداشت تا فضای پشت دفاع برای فرارهای مهاجمان سریع لیورپول ایجاد نشود. در سمت مقابل هم لیورپول بر عکس اکثر بازیها که پرس از جلو را از همان محوطه جریمه و با فشار روی مدافعان و دروازه بان حریف شروع میکند، این بازی کمی از عقبتر دفاع را آغاز میکرد تا مبادا خطوط دفاعیشان مقابل بازیکنان سریع منچستر سیتی و قدرتشان در گردش توپ سریع، از جریان بازی خارج شود. این که منچستر سیتی دفاع را از جلو شروع میکرد ولی خط دفاع را عقب نگه میداشت، باعث میشد فشردگی بین خطوط این تیم از بین برود و فضا بین خطوط برای حرکات بازیکنان لیورپول ایجاد شود. با این وجود لیورپول در نیمه اول موفق به گلزنی نشد که دلیل آن یارگیری نفر به نفر مدافعان سیتی با مهاجمان این تیم و کمبود خلاقیت در بازیکنان خط هافبک بود که نمیتوانستند از این فضا استفاده لازم را ببرند.
در نیمه اول صلاح، ژوتا و مانه توسط کانسلو، روبن دیاز و واکر یارگیری میشدند که البته در صورت جا به جایی این بازیکنان با یکدیگر، مدافعی که آنها را یارگیری میکرد هم تغییر میکرد و شیوه منچستر سیتی استفاده از یارگیری منطقهای بود و هر مدافع، مهاجمی که در منطقه خودش بود را یارگیری میکرد.
دفاع نفر به نفر سیتی با مهاجمان لیورپول باعث میشد در دریافت پاسهایی که به این فضا برای آنها ارسال میشود دچار مشکل شوند و مدافع مستقیم یا این توپها را قطع میکرد و یا در لحظه کنترل برای آنها مزاحمت ایجاد میکرد تا نتوانند پس از گرفتن توپ رو به جلو بازی کنند و دفاع تیمی سیتی با برگشتن بازیکنان به عقب به شکل فشردهتری شکل بگیرد.
کیفیت پاسهای ارسالی هافبکهای لیورپول برای مهاجمان در این فضاها هم مناسب نبود، به خصوص هندرسون که نه در حرکت و نفوذ به این فضاها خوب عمل کرد و نه در ارسال پاس برای مهاجمان دقت کافی را داشت ولی در فاز دفاعی برای لیورپول بسیار کار آمد و به درد بخور بازی کرد. هندرسون تکه مهمی از پازل کلوپ در برنامه ویژه اش برای تخریب بازی منچسترسیتی در سمت راست دفاع لیورپول بود و با قطع پاسهای رو به جلو حریف در این منطقه نقش مهمی در متوقف کردن حملات منچستر سیتی داشت.
شاگردان پپ در این فصل اکثر حملات را از سمت چپ خط حمله خودشان طراحی میکنند، جایی که گریلیش در بازی قبلشان مقابل پاریسن ژرمن به عنوان وینگر چپ بازی کرد و در این بازی به عنوان مهاجم کاذب به این سمت متمایل میشد. با توجه به بازی قبل منچستر سیتی که با قرار گرفتن حکیمی مقابل گریلیش و کنترل او، بخش قابل توجهی از خطر منچستر سیتی در حملات هم کنترل شد، کلوپ میلنر را که در کارهای دفاعی از آرنولد بهتر است در پست دفاع راست از ابتدا بازی داده بود تا همان طور جلوی نفوذهای گریلیش به دفاع با قدرت دریبلینگش را بگیرد ولی گواردیولا هم تغییر تاکتیک داده بود و گریلیش به جای پست وینگر چپ، در پست مهاجم کاذب بازی میکرد و فودن وینگر چپ سیتی در این بازی بود. به این ترتیب میلنر که وظیفه کنترل گریلیش را بر عهده داشت، ابتدا مجبور بود در برابر حرکات پا به توپ فودن دفاع کند.
میلنر اگر چه در تخریب بازی حریف و جلوگیری نفوذهای پا به توپ بازیکن مستقیمش خوب عمل میکند، در تشخیص بازیکن حریف که باید یارگیری شود در این بازی ضعیف عمل میکرد. گواردیولا پس از این که متوجه سر در گمی میلنر در تشخیص بازیکنی که باید مقابلش دفاع کند شد، یک تغییر دیگر ایجاد کرد و استرلینگ را به بازی فرستاد تا در پست مهاجم کاذب بازی کند.
سترلینگ از گریلیش تحرک بالاتری در این پست از خودش نشان میدهد که بیشتر مدافعان حریف را به اشتباه میاندازد، او بین مدافعان حرکت میکند و آنها را در یارگیری دچار اشتباه میکند. درست مثل صحنه گل منچسترسیتی که با حرکت به سمت میلنر او را در یک دو راهی قرار داد و میلنر از فودن غافل شد.
پیش از این که منچسترسیتی موفق به گلزنی شود، این لیورپول بود که گل زد و گل آنها هم روی یک تغییر تاکتیک به ثمر رسید. مدافعان سیتی در قطع پاسها به مهاجمان لیورپول خوب عمل میکردند ولی در عوض در سمت چپ خط دفاع جایی که کانسلو حضور داشت در نبردهای یک در مقابل یک و دفاع مقابل نفوذ پا به توپ مهاجمان ضعیف بودند. از این رو نقشه از حرکات تیمی و نفوذ با ارسال پاس به قلب دفاع، به نفوذ با حرکات انفرادی تغییر کرد و هر دو گل این تیم هم با حرکت پا به توپ صلاح و عبور از خط دفاع سیتی و با استفاده از قدرت دریبلینگ او زده شد. در نهایت باز هم زور این دو تیم به هم نرسید و یک بار دیگر گواردیولا و کلوپ در جدالی تاکتیکی برابر هم متوقف شدند.
افزودن دیدگاه جدید