مقامات رسمی بیشازپیش به این مسئله اذعان دارند که آمیختن طبیعت با فضاهای شهری راهبردی مؤثر در حوزۀ سلامت عمومی است و میتواند بهداشت روانی شهرنشینان را بهبود ببخشد. هماکنون پزشکان در سرتاسر جهان «نسخههای سبز» مینویسند و به بیماران توصیه میکنند بخشی از وقت خود را در فضاهای طبیعی بگذرانند، چراکه نتایج صدها پژوهش مختلف نشان میدهد وقتگذرانی در طبیعت میتواند فواید بسیاری برای بهزیستی روانی افراد داشته باشد و مشارکت اجتماعی آنها را افزایش دهد.
تا به امروز بخش عمدۀ این پژوهشها بر نقش فضاهای سبز در بهبود سلامت روان متمرکز بوده است؛ اما در مورد فضاهای «آبی» یا محیطهایی که به آب دسترسی دارند، مثلاً مسیرهای حاشیۀ رودخانهها، دریاچهها، سواحل یا حتی آبنماهای شهری، چه میتوان گفت؟
احتمالاً شما هم بهطور غریزی میدانید که نزدیک بودن به آب میتواند حس آرامش و آسودگی را برانگیزد. بسیاری از شاعران و هنرمندان هم به جادوی آب و حس تحیری که میتواند در انسان بیدار کند، گواهی دادهاند؛ اما آیا فضاهای آبی میتوانند همان فواید گستردهای را داشته باشند که زیرساختهای شهری سبز برای سلامت روان دارند؟ پژوهشها نشان داده است که فضاهای آبی اگر بهتر نباشند، حداقل درست بهاندازۀ طبیعت «سبز» در حمایت از بهزیستی روانی افراد مؤثر هستند.
البته تا اینجای کار، پژوهشهای کمی در این رابطه انجام شده و شواهد نیز اندک و عمدتاً محدود به فضاهای ساحلی در اروپا بوده است. حال اگر شما در یکی از 49 کشور جهان یا 27 ایالت آمریکا زندگی میکنید که بهطور کامل در خشکی محصور شدهاند و هیچگونه دسترسی به سواحل اقیانوسی ندارند، تکلیفتان چیست؟ برای اینکه سرمایههای طبیعی بتوانند به سلامت افراد سود برسانند، باید درست کنار آنها باشند و در بافتار هرروزۀ جهانشان ادغام شوند.
هدف گرفتن بهزیستی هرروزه
اگر شما جزء آن دسته از افرادی هستید که به فضاهای آبی دسترسی دارند، باید بدانید که این فضاها میتوانند شما را شادتر کنند، سطح استرستان را پایین بیاورند، کیفیت زندگیتان را بهبود ببخشند و باعث شوند فرد اجتماعیتر و نوعدوستتری شوید.
اینها نتایج مطالعهای است که من و همکارانم در شهر وست پام بیچ1 در ایالت فلوریدای آمریکا انجام دادیم. ما در بخشی از ساحل مرکزی این شهر، طراحی ویژهای انجام دادیم که فضای نشستن و میزان سایه را افزایش داد تا شهروندان آسایش بیشتری داشته باشند. بهعلاوه، طراحی ما شامل مجموعهای از «قابهای جاذبه» نیز میشد: قابهایی با تصاویر نیمشفافی از مناظر ساحلی این شهر در اوایل قرن بیستم که تاریخچۀ فرهنگی و زیباییشناختی این مکان را به بازدیدکنندگان یادآوری میکرد. پژوهش ما نشان داد که قدم زدن در کنار این ساحل و بهره بردن از طراحی ویژهای که ما انجام داده بودیم، پس از مدت کوتاهی سطح تنش جسمانی و استرس ادراکشدۀ فرد را پایین میآورد که این مقادیر از روی تغییرات ضربان قلب بازدیدکنندگان اندازهگیری شد.
این طراحی موقتی باعث شد بازدیدکنندگان ارتباط بیشتری با ساحل برقرار کنند، حس کنجکاوی آنها را (که یکی از فاکتورهای اساسی بهزیستی محسوب میشود) برانگیخت، سطح استرس آنها را پایین آورد و در مقابل، حس بهزیستی آنها را افزایش داد. بهعلاوه، احتمال اینکه افرادی که با طراحی ما برخورد داشتند، سطوح بالاتری از نوعدوستی و حس تعلق را گزارش کنند بیشتر بود.
سازمان توسعۀ مرکزی وست پام بیچ اعلام کرده است که از یافتههای این مطالعه برای ایجاد تغییرات درازمدتتر در طراحی شهری نواحی ساحلی استفاده میکند تا از فواید آن برای سلامت عمومی بهره ببرد.
پژوهشگران باور دارند چنین فوایدی میتواند از چندین راه مختلف حاصل شود. بهعنوانمثال، ممکن است توانایی آب در کاهش دادن تنش و استرس گرمایی در اقلیمهای گرمسیری بتواند مستقیماً به سلامت انسان سود برساند؛ همانطور که آبنماها در قرن سیزدهم میلادی و در دوران اسلامی اسپانیا، محیط را خنک میکردند. آب میتواند به کم کردن سروصدای ترافیک هم کمک کند و بدین ترتیب، استرس حاصل از یک محیط شهری شلوغ و پرسروصدا را کاهش دهد. بهعلاوه، پژوهشگران گزارش کردهاند که آب میتواند تأثیر مستقیمی بر تنظیم استرس داشته باشد، چراکه یافتهها نشان میدهد تماس با طبیعت واکنش بدن انسان به استرس را کند میکند و حس آرامش و آسودگی را برمیانگیزد.
مردم معمولاً در محیطهایی که امکان دسترسی به آب وجود دارد، ازنظر فیزیکی فعالتر هستند و احتمال بیشتری وجود دارد که بتوانید آنها را در چنین محیطهایی ببینید، چه برای فعالیتهای سازمانیافته و چه بدون برنامهریزی قبلی. پژوهشگران باور دارند که بافتار دیداری لطیف و ملایم آب، یعنی طرحها و خطوط نور که همگام با جریان آب روی آن میافتد، توجه ما را بدون هیچگونه تلاش ارادی جلب میکند، امکان بهبود فرسودگی ذهنی و شناختی را فراهم میآورد و فرصتی برای تأمل و تفکر در اختیارمان میگذارد. بر مبنای این ایده که «نظریۀ بازیابی توجه»2 نامیده میشود، جذب شدن در محیطهای طبیعی (و در این مورد خاص، حس کنجکاوی و حیرتی که آب در انسان برمیانگیزد) یکی از نشانههای محیطی کلیدی در فرآیند ترمیم و بازتوانی روانی است.
من و همکارانم از نوار مغزی هم استفاده میکنیم تا بتوانیم تأثیرات عصبی فضاهای شهری مختلف بر مغز مردم را بررسی کنیم و بفهمیم که آیا محیطهای آبی وسیع و همچنین ساختارهای آبی کوچکتر، مثلاً باغهای باران3، میتوانند برای بهزیستی روانی انسان فوایدی مشابه آنچه پژوهشهای ما در مورد فضاهای سبز نشان داده است، داشته باشند؟
هدف گرفتن مشکلات جسمی و روحی با «مراقبۀ آبی»
ایدۀ استفاده از آب بهعنوان یک عامل شفابخش اصلاً چیز جدیدی نیست. طرفداران رمان «سندیتونِ»4 جین آستن بهخوبی میدانند که چطور پزشکان در قرن نوزدهم، شنا کردن و آبتنی در دریا و استنشاق هوای تازۀ آن را برای درمان گسترۀ وسیعی از بیماریها، از مالیخولیا گرفته تا استرس گرمایی، تجویز میکردند. محبوبیت تفرجگاههای کنار دریا در انگلیس تا دهۀ 1850 میلادی و هنگامیکه ترند غوطهور شدن در آب سرد بالاخره پایان یافت، روزبهروز بیشتر میشد.
امروزه آبدرمانی یا هیدروتراپی همچنان برای کمک به بهبود آسیبهای جسمی و بهعنوان روشی برای تسکین درد استفاده میشود؛ اما کاربرد «مراقبۀ آبی» در بهزیستی روانی و سلامت جسمی تا حدودی فراموش شده است.
پژوهشی که اخیراً انجام شد توانست تنها 33 مطالعه را بیابد که در آنها از اقدامات مرتبط با مراقبۀ آبی، مثلاً فعالیتهای ساحلی، شنا کردن، کشتیرانی، ماهیگیری یا قایقرانی، برای درمان افراد مبتلا به برخی مشکلات روانی خاص ازجمله اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD)، اعتیاد و افسردگی و همچنین افراد دارای ناتوانیهای جسمی استفاده شده بود. در کل، این مطالعات نشان دادهاند که اقدامات مرتبط با مراقبۀ آبی بهطور مستقیم به سلامت افراد، مخصوصاً سلامت روانی و بهزیستی اجتماعی آنها، سود میرسانند.
اما با وجود باور رایج در قرن نوزدهم، آبدرمانی نمیتواند مشکلات روانی را بهطور کامل درمان کند. بااینحال، بدون شک این روش درمانی میتواند در تخفیف و تسکین برخی علائم اضطراب و افسردگی نقش داشته باشد.
سوار شدن بر اهداف آبی دیگر
اما بازهم باید گفت که ورای فضاهای ساحلی، شواهد کمی برای تمامی این فواید وجود دارد. حال پرسش اینجاست که چطور میتوان این رویکردها را در شهرهای داخل کشورها که محصور در خشکی هستند، به کار گرفت؟ برنامهریزان شهری چطور میتوانند به شکل مناسبتری دسترسی به آب را در زندگی تمام مردم، فارغ از موقعیت جغرافیایی آنها، ادغام کنند؟
من و همکارانم به برنامهای چشم دوختهایم که طراحان شهری آن را شهر آبمحور یا «شهر اسفنجی»5 مینامند. این پروژه راهبردی کلیدی در راستای انطباق با تغییرات اقلیمی و مدیریت منابع آبی به شکلی تابآور، برگشتپذیر و سازگار با محیطزیست است.
شهرها در حال آزمون و تجربه بهمنظور یافتن راههای جدیدی برای مدیریت آب بارندگی و رواناب رگباری هستند. این روشها سیستمهای مهندسی سخت و نرم را باهم ترکیب میکنند و به مهار، تغییر مسیر، نفوذ، پاکسازی و ابقای آب باران منجر خواهند شد. این روشها شامل باغهای باران و کانالهای آبی روباز میشوند که آب باران را مهار میکنند. درعینحال، این راهبردها میتوانند با بهرهگیری از گلها و گیاهان پایا یا چندساله، بُعد نرمتر و لطیفتری هم به خیابانها اضافه کنند. چنین نوآوریهایی مردم را ترغیب میکنند تا زمان بیشتری را در خیابانها بگذرانند، از منابع آبی لذت ببرند و فعال و اجتماعی باشند.
طراحان شهری میتوانند این اجزای خُرد و به نسبت کمهزینه را به پروژههای کلان مدیریت آب بارندگی اضافه کنند و علاوه بر تعدیل تغییرات اقلیمی، از فواید این برنامهها برای سلامت عمومی نیز بهره ببرند.
من و گروهی از پژوهشگران دیگر، به سرپرستی دانشگاه واشنگتن، چارچوب جدیدی تهیه کردهایم که به برنامهریزان شهری و سیاستگذاران کمک میکند تأثیرات اضافه کردن طبیعت به برنامههای شهری و یا حذف آن از این برنامهها را بسنجند، با این هدف که بتوانیم طبیعت را در برنامهها و دستورالعملهای شهرهای آینده در حوزۀ سلامت عمومی ادغام کنیم.
درک تأثیرات فضاهای سبز و آبی میتواند شهرها را ترغیب کند تا از زاویۀ مبتکرانهای به بحث طراحی ساختارها و فضاهای آبی نزدیک شوند. بهکارگیری گسترۀ وسیعی از اجزا و ساختارهای آبی تعاملی یا منفعل در داخل شهرها (که در مدیریت آب بارندگی نیز مؤثر هستند) میتواند فرصتهای بیشتری را برای بازی، کنجکاوی، سرزندگی و تخفیف استرس فراهم کند.
طراحی شهری آبی، در کنار فضاهای سبز، میتواند نهتنها نوعی تسهیلات و امکانات رفاهی بلکه عاملی مهم در راستای بهبود سلامت روان جامعه باشد.
پینوشتها:
1. West Palm Beach
2. Attention Restoration Theory
3. rain garden، فضایی گودالمانند که برای جمعآوری و هدایت روانابهای سطحی و جلوگیری از هدررفت آب باران تعبیه میشود.
4. Sanditon
5. sponge city
این مطلب ترجمۀ مقالهای است به قلم جنی رو (Jenny Roe)، استاد طراحی و سلامت و مدیر مرکز طراحی و سلامت در دانشکدۀ معماری دانشگاه ویرجینیا، که در وبسایت کانورسیشن (theconversation.com) منتشر شده است. این سازمان رسانهای میکوشد نتایج پژوهشها و مقالات منتشرشده توسط محققان، متخصصین و دانشگاهیان در حوزههای مختلف را در دسترس عموم قرار دهد.
افزودن دیدگاه جدید