در این گزارش علیاصغر شاهزیدی، هنرمند پیشکسوت آواز اصفهان و حسین تحویلیان، عضو هیئت مؤسس انجمن هنرمندان نقاش، از تأثیرات زایندهرود و فقدان آن بر نوع دیدگاه هنرمندان دو رشته آواز و نقاشی و بازتاب آن در هنرشان سخن گفتهاند.
استفاده خوانندگان اصفهان از موهبت زایندهرود
علــیاصغــر شــاهزیــدی، اســتــاد پیشکسوت مکتب آواز اصفهان، میگوید: حاشیه زایندهرود همیشه برای هنرمندان رشته آواز محلی برای تمرینکردن و ورزیدن صدا بود، چراکه اگر خواننده نخواند صدای او قفل میکند و علاوه بر اینکه مردم هم لذت میبردند، در آنِ واحد چند اتفاق می افتد یعنی هم محلی برای تمرین صدا بود و هم محلی برای لذتبردن. آن زمان ساختمانسازیهای اینچنینی وجود نداشت و خوانندگان در دوسوی شمال و جنوب رودخانه میایستادند و میخواندند و شعرها و تحریرهای یکدیگر را از دوسمت رودخانه کاملا میشنیدند، مثلا آقای طاهرزاده، تاج، ادیب، قاضیعسگر، مرحوم خضوعی و بسیاری دیگر خوانندگان که از معروفترین خوانندگان اصفهان و ایران به شمار میرفتند شبها با رودخانه زندگی میکردند.
او میافزاید: سالها حاشیه و پلهای روی رودخانه زایندهرود محلی برای تمرین هنرمندان و خوانندگان بود، من نیز در زمانی که رودخانه جاری بود صبحهای زود روی پل جویی یا پل چوبی و یا در کوه آواز میخواندم. البته هنوزهم کنار پل خواجو غوغایی دیده میشود و جوانها ساز میزنند و میخوانند.
این استاد پیشکسوت مکتب آوازی اصفهان بابیان اینکه زایندهرود در هنر اصفهان تأثیر بسیاری داشته است، تصریح میکند: وقتی چیزی وجود دارد و به آن علاقه داریم و از وجودش لذت میبریم قطعا به ما الهامات و راهکارهایی را نیز نشان میدهد و مسائلی به ذهنمان خطور میکند. با وجود آن موضوعِ دوستداشتنی لذت آنچنانی خواهد داشت، اما الان که رودخانه آب ندارد ذوق هنرمندان نیز مرده و این متأسفانه خیلی بد است.
او میگوید: خوانندگان اصفهان همیشه از موهبت زایندهرود استفاده تمام معنا بردهاند و الان هم که آب ندارد، بازهم جوانها میخوانند، اما موضوع این است که زایندهرود آب میخواهد و آب تنها مسئله لذت و تفریح نیست؛ بلکه، مسئله زایندهرود و آثار تاریخی اصفهان است که اگر آب به ریشه آنها نرسد، آسیبهای بدی خواهند دید.
اصفهان نگین انگشتری ایران است
شاهزیدی ادامه میدهد: شاید هنرمندان و بهویژه خوانندگان بتوانند در فقدان زایندهرود به کوه پناه ببرند؛ اما همه همت کوهرفتن را ندارند و من معتقدم که باید به هرشکلی که ممکن است آب را به رودخانه برگردانند؛ چراکه اگر آب به رودخانه بازنگردد برای اصفهان مصیبتی خواهد شد. بسیاری از نقاط اصفهان نشست کرده است و دلنگرانی از این بابت وجود دارد که مسجد شیخ لطفالله، چهلستون، عالیقاپو، بازار، میدان نقشجهان، پلها و دیگر آثار تاریخی اصفهان آسیب ببیند. باید به داد اصفهان برسند.
او با تأکید بر اینکه اصفهان یعنی چشم و چراغ و نگین انگشتری ایران، خاطرنشان میکند: وقتی که یک فرد خارجی میخواهد از آن سوی دنیا به ایران بیاید نمیگوید من میخواهم به ایران بروم بلکه میگوید به اصفهان میروم و یا آنهایی که سعدی و حافظ را میفهمند میگویند به شیراز هم میروم؛ درحالیکه تاکنون هیچ فرد خارجی نگفته است که میخواهم به تهران بروم! آنها میآیند که اصفهان را ببینند، آثار تاریخی و زایندهرودش را ببینند. زایندهرود برای مسئله توریسم اهمیت بسیاری دارد. ما ضمن لذتبردن از زایندهرود باید به این موضوع توجه داشته باشیم که ریشه تمام پلها از ساروج است و اگر آب نباشد میشکنند و آن بناهایی هم که از ساروج نیستند در فقدان زایندهرود نشست میکند و اگر خدای ناخواسته بناهای تاریخی اصفهان نشست کنند دیگر چه چیزی برای ما باقی میماند!
نقش اساسی زایندهرود در هنرهای تجسمی اصفهان
حسین تحویلیان عضو هیئت مؤسس انجمن هنرمندان نقاش نیز دراین باره اظهارمیکند: من در صفحه شخصی خود در اینستاگرام یکی از آثار شاردن را نشان دادهام که در آن ضمن ترسیم پل چوبی یا پل جویی، رودخانه زایندهرود را نیز بسیار پرآب کشیده است و این موضوع تأثیر سنگین زایندهرود را بر نگاه شاردن نشان میدهد.
او ادامه میدهد: یکی از نکاتی که باید درباره نقاشی اصفهان بدانیم این است که نقاشان اصفهان برعکس نقاشی تبریز و تهران معمولا یا آبرنگکار هستند و یا رقیقکار؛ یعنی رنگگذاری را به صورت جسمی انجام نمیدهند و رنگها در نقاشیهای آنها معمولا رقیق و روحی است و این جزو ویژگی نقاشی اصفهان است.
این هنرمند تصریح میکند: زمانی که ما پژوهش و نگارش کتاب بررسی نقاشی اصفهان را انجام میدادیم با بررسی تعدادی از آثار نقاشان متوجه نوعی از فرمهای موجی شکل در آثار بسیاری از نقاشان اصفهان شدیم که ملهم از وجود زایندهرود است. حقیقت این است که انعکاس زایندهرود در آثار بسیاری از نقاشان وجود دارد، در دورههایی چون هنرستان هنرهای زیبا در کنار زایندهرود قرار دارد. اغلب مواقع هنرجویان برای طراحی و نقاشی به کنار زایندهرود میرفتند و ما در اکثر نقاشیهای هنرمندان قدیم منظرهای از زایندهرود را میبینیم. من نیز در مراحل کاری خودم دورهای را دارم که در کنار زایندهرود کار میکردم و مجموعه نقاشیهای «رود» که به معنای زایندهرود است حاصل آن نگاه بود؛ ضمن اینکه زایندهرود در آثار بسیاری از هنرمندان دیده میشود و در هنرهای تجسمی اصفهان به صورت جدی حضور دارد و نقش اساسی داشته است.
عضو هیئت مؤسس انجمن هنرمندان نقاش بابیان اینکه فقدان وجود زایندهرود طبیعتا درحال تولید دلتنگیهاست، میافزاید: ما در دومین بررسی که درخصوص نقاشیهای هنرمندان نقاش اصفهان انجام دادیم، به این نکته رسیدیم که در زمان جاریبودن زایندهرود، بیشترین نقاشان اصفهان از رنگهای سبک و آبی در آثار خود استفاده میکردند؛ درحالی که اکنون رنگها آرامآرام به سمت رنگهای تیره گرایش پیدا کرده است و ناخودآگاه نوعی بغض حاصل از فقدان زایندهرود در آثار بسیاری از هنرمندان شکل میگیرد و اینگونه نیست که من بگویم عمدا چنین شده است.
تحویلیان میگوید: آن چیزی که در درون هنرمندان این شهر درحال شکلگیری است، این است که فقدان زایندهرود با رنگها و فرمهای خشن درحال شکلگیری در آثار آنهاست و این موضوع را میتوان به سادگی با نقاشیهای آنها در زمان جاریبودن زایندهرود مقایسه کرد. من به عنوان کسی که به طور مرتب با نقاشان مختلف در ارتباط هستم این مسئله را بهراحتی دریافت میکنم که آن رنگهای سبک و آبی و رنگینکمانی که در آثار نقاشان این شهر وجود داشت آرامآرام جای خود را به رنگهای تیرهتر میدهد و دلیل این موضوع نیز بیشتر به دلیل فقدان زایندهرود است.
زایندهرود فقط یک رودخانه نیست
او خاطرنشان میکند: بعداز خشکشدن زایندهرود، دیگر کمتر هنرمند نقاشی را در حاشیه زایندهرود بدون آب و پلهایش میبینیم؛ درحالیکه در گذشته نقاشان بسیاری آثار خود را با حضور یافتن در آن فضا خلق میکردند و بسیاری از کلاسهای هنری در آن فضا برگزار میشد و این موضوع نشان میدهد که روحیه اصفهان و نقاشی اصفهان از آن حسی که در دوره صفویه به این سو داشت درحال دورشدن است و نهتنها در نگارگری بلکه حتی در نقاشی جدید نیز حس وجود زایندهرود قابل درک بود؛ اما این حس آرامآرام در حال ازدسترفتن است.
این مدرس و هنرمند نقاش بابیان اینکه زایندهرود فقط یک رودخانه نیست و یک زیست است و اغلب اصفهانیها و حتی خیلی از غیراصفهانیها از کنار زایندهرود خاطره دارند، ادامه میدهد: زمانی که رودخانه پرآب بود یکی از دوستانم که از هنرمندان شهر سنندج است به اصفهان آمد و چون فرصت زیادی نداشت، از آن فرصت فقط برای دیدن زایندهرود استفاده کرد و حتی به دیدن من هم نیامد و وقتی پرسیدم چرا؟ گفت زمان کمی داشتم و تنها کاری که کردم این بود که درمدت بیست دقیقه فرصتی که داشتم به کنار زایندهرود رفتم و سپس از اصفهان رفتم. به همین دلایل است که میگویم زایندهرود فقط یک رود نیست، خاطره است، زندگی است و همه ما اصفهانیها لحظات تلخ و شیرین خود را در کنار آن گذراندهایم؛ یعنی چه لحظه شیرینی که فردی با نامزد خود به کنار زایندهرود رفته است و همیشه در خاطر او باقی است و چه در زمان کدورت و ناراحتی که نیاز داشته ذهن خود را در کنار زایندهرود باز کند؛ این موضوع برای هنرمندان نیز وجود دارد.
عضو هیئت مؤسس انجمن هنرمندان نقاش میگوید: زمانی که کتاب مکتب اصفهان را مینوشتم نکتهای درمورد رضا عباسی وجود داشت که چرا او بعداز آنهمه پُست و مقامی که در دربار به دست آورد، آن را رها کرد و بیرون میآید؟ من به این موضوع خیلی فکر میکردم و خیلی جالب بود که یکبار وقتی در کنار زایندهرود حرکت میکردم یک مرتبه این نکته را دریافتم و قضیه این بود که رضا عباسی طبیعتا برای درک صبر که یکی از مراحل عرفان است و لازم بود آن را با وجود خود به دست بیاورد چنین کرد و این دقیقا کنار زایندهرود برای من اتفاق افتاد؛ یعنی بسیاری اوقات هنرمندان وقتی میخواهند طرحی بزنند و درباره ایدهای فکر کنند، زایندهرود به آنها کمک میکند. تحویلیان بابیان اینکه مسئله آب در بسیاری از آثار نقاشان اصفهان دیده میشود و حتی در نقاشی مدرن نیز حس زایندهرود وجود دارد، تأکید میکند: زایندهرودِ جاری برای هنرمند اصفهانی مأمن بود و این جاریبودن، در هنر اصفهان از جمله نقاشی، حس جاریبودن و امتداد را داشته است.