بسیاری از ما تصور میکنیم کمالگرایی (پرفکشنیسم) خصوصیتی است که باید به آن افتخار کرد. جامعه نیز کمالگرا بودن را یکی از ویژگیهای افراد باصلاحیت و بلندهمت میداند؛ اما پژوهشهای جدید نشان میدهد که کمالگرایی میتواند ما را در معرض آسیبهای روانی جدی قرار دهد.
کمالگرایی میتواند میانبری به افسردگی باشد
اگرچه همه ما از مفهوم کمال و کمالگرایی درکی کلی داریم، اما بر مبنای مطالعات روانشناختی، ویژگیهای شخصیتی کمالگرایانه به سه دسته تقسیم میشوند:
1. کمالگرایی خودمحور: گرایش به طلب کمال از خود؛
2. کمالگرایی دیگرمحور: گرایش به طلب کمال از دیگری؛
3. کمالگرایی تجویزی جامعه: باور به اینکه جامعه و افراد دیگر از شما انتظار کمال دارند.
درهرحال، پژوهشهای روانشناختی جدید تلنگری است به همه کسانی که در پی کمال هستند یا کمالگرایی را خصوصیتی درخور ستایش میدانند؛ چون بر مبنای این مطالعات، کمالگرایی تقریباً همیشه به افسردگی ختم میشود، فارغ از اینکه نوع و ماهیت آن چه باشد؛ پس بهتر است این هشدارها را جدی بگیریم و اجازه ندهیم گرایشهای کمالگرایانه ما برایمان مشکلساز و آسیبزا شوند (اگرچه ممکن است گهگاه نتایج مثبتی هم به دنبال داشته باشند). درهرحال، با وجود هزینههای سنگینی که طلب کمال به انسان تحمیل میکند، کنار گذاشتن آن بسیار دشوار است و برخی افراد هرگز نمیتوانند از تمایلات کمالگرایانه خود رها شوند.
کمالگرایی میتواند شما را تنها کند
کمالگرایی میتواند سه سبک ابراز مختلف داشته باشد؛ بهعبارتدیگر، افراد کمالگرا میتوانند به روشهای زیر خود را به دیگران ابراز کنند:
1. خودنمایی کمالگرایانه: تبلیغ استعدادها و توانمندیهای فردی با هدف تحت تأثیر قرار دادن دیگران که به نارسیسم یا خودشیفتگی نیز شباهتهایی دارد.
2. عدم ابراز نقایص: نشان ندادن عیوب فردی؛ مثلاً اجتناب از شرکت در فعالیتهایی که میتوانند کاستیهای فرد را فاش کنند.
3. عدم افشای نقایص: به زبان نیاوردن عیوب فردی؛ مثلاً اجتناب از صحبت کردن درباره مشکلات و اشتباهات شخصی.
کمالگرایی اغلب بهمرورزمان به انزوای اجتماعی ختم میشود، فارغ از اینکه نوع ابراز آن چگونه باشد. فرد کمالگرا خود را به آبوآتش میزند تا انتظارات غیرواقعگرایانهاش را برآورده کند؛ اما در این مسیر، خود و دیگران را به انزوا میکشد. اگر مبنای کمالگرایی فرد این باشد که خود را جدای از بقیه و بهتر و توانمندتر از آنها بداند، نتیجه طبیعی چنین رویکردی تنهایی او خواهد بود. افراد کمالگرا اغلب خود را بهگونهای ابراز میکنند که امیدوارند تأیید دیگران را برایشان به ارمغان بیاورد؛ اما این کارشان معمولاً نتیجه عکس میدهد؛ چون خودنمایی آنها باعث میشود سرد، ریاکار و دوستنداشتنی به نظر برسند. عدم تمایل این افراد به آشکار شدن نقاط ضعفشان باعث میشود نتوانند روابط معناداری را با بقیه شکل دهند و این مسئله بهمرورزمان منجر به انزوا و تنهایی آنها خواهد شد.
کمالگرایی شما میتواند به فرزندانتان منتقل شود
بر مبنای پژوهشهای روانشناختی، کسانی که والدینشان مدام از آنها انتظار ترقی و پیشرفت دارند، احتمال کمالگرا شدنشان از بقیه بیشتر است. والدین پرتوقع، ایرادگیر و کنترلگر، فرزندانی خودسرزنشگر، سختگیر و کمالگرا بار میآورند که احساس میکنند جامعه و بقیه مردم از آنها ناراضیاند.
چند توصیه پایانی به کسانی که درگیر کمالگرایی هستند یا نگراناند این ویژگی آنها ناخواسته به فرزندانشان نیز منتقل شود:
• به این فکر کنید که کمالگرایی برای شما چه مشکلاتی، بهخصوص در حوزه روابط اجتماعیتان، به وجود آورده است. تلاش کنید برخی مزایای رهایی از کمالگرایی را کشف کنید؛ برای این منظور میتوانید از خودتان چنین سؤالهایی بپرسید: آیا با کنار گذاشتن کمالگرایی، وقت بیشتری برای لذت بردن از کارهای موردعلاقهتان نخواهید داشت؟ آیا شروع کردن و به پایان رساندن وظایف کاری برایتان راحتتر نخواهد شد؟ آیا با همسر یا خانوادهتان رابطه بهتری نخواهید داشت؟
• یکی دیگر از راههای مقابله با کمالگرایی، اجرای «آزمایشهای رفتاری» است؛ بهاینترتیب که باید تعمدی اشتباه کنید و کارها را با عیب و نقص انجام دهید. وقتی افراد کمالگرا متوجه میشوند که با اشتباه کردن، آسمان به زمین نمیآید، آسوده میشوند و میتوانند حس رهایی از بند کمالگرایی را تجربه کنند.
• به فرزندانتان بفهمانید که ارزش آنها به دستاوردهایشان وابسته نیست، بلکه هویت و شخصیتشان هم بسیار مهم است. کنترلگر و عیبجو نباشید و به آنها آزادی عمل بدهید. به فرزندانتان یاد بدهید که صبور باشند و از اشتباهاتشان درس بگیرند و بهجای ک
مالگرایی، بر سختکوشی و نظم تمرکز کنید.
منبع: psychologytoday.com