تقویت و ارتقای پیامرسانهای داخلی موضوعی است که از دو سال گذشته تاکنون هر از گاهی از سوی متولیان حوزه مجازی مطرح شده است. پس از اعطای وام کلان به این پیامرسانها و ناموفق بودن آنها در جذب مخاطب، حالا به تازگی معاون فرهنگی اجتماعی و امور محتوایی مرکز ملی فضای مجازی از آغاز مرحله دوم حمایت از پیامرسانهای داخلی خبر داده است. محمد اصنافی، کارشناس فضای مجازی در گفتوگو با اصفهانزیبا به این حمایتها چندان خوشبین نیست و معتقد است که طرح حمایت از پیامرسانهای داخلی در همان مرحله اول شکست خورده است.
به گفته معاون فرهنگی، اجتماعی و امور محتوایی مرکز ملی فضای مجازی به تازگی مرحله دوم حمایت از پیامرسانهای داخلی با هدف ارتقا و تقویت پیامرسانها آغاز شده است. به نظر شما مرحله اول این حمایتها چقدر کارساز بود که دوباره این طرح به جریان افتاده است؟
جزئیات کاملی از حمایتی که در مرحله اول از این پیامرسانها صورت گرفت در دسترس نیست، اما به طور کلی، پرداخت وام برای راهاندازی پیامرسان خطاست؛ چرا که اگر مدیران این پیامرسانها موفق به توسعه و فعالسازی آن نشوند (که معمولا هم نمیشوند) ورشکسته میشوند و زیر بار قرض سنگینی میروند. کمک به این پیامرسانها باید از طریق صندوقهای سرمایهگذاری باشد تا اگر آنها توانستند موفق شوند، دولت نیز در سودشان شریک شوند. در دنیا از این طریق از پیامرسانها حمایت میشود، این درحالی است که این مدل در کشور ما چندان جدی گرفته نمیشود. از سوی دیگر، پرداخت وام به مدیران این پلتفرمها میتواند فساد نیز ایجاد کند؛ چرا که برخی از آنها به بهانه راهاندازی پلتفرم وام کلان دریافت، اما آن را در جای دیگری سرمایهگذاری میکنند. با این اوصاف فکر میکنم، طرح حمایت از پیامرسانهای داخلی در همان مرحله اول شکست بخورد.
اصلا در کشور، زیرساختهای فنی لازم و قوی، برای تقویت پیامرسانهای داخلی مهیاست؟
بله زیرساختهای لازم و قوی در کشور به گونهای که پیامرسانی بتواند راهاندازی و مشغول به فعالیت شود و بخشی از بازار را تأمین کند، مهیاست؛ البته نه اینکه به طور کامل بخواهد بازار را به قبضه خود در آورد و به رقابت با تلگرام و واتسآپ بپردازد. به هرحال، هر کشوری که میخواهد در فضای مجازی گامیبردارد و مؤثر واقع شود و سهمیدر بازار داشته باشد و توسعه پیدا کند، باید بتواند به تولید پیامرسان داخلی بپردازد که توان رقابت با پلتفرمهای خارجی را هم داشته باشد. در این میان، اما دولت هم باید از این پلتفرم حمایت و قوانینی را به نفع آن وضع کند. همچنین مزایایی مثل پهنای باند و... نیز برای آن در نظر بگیرد.
تعداد پیامرسانهای داخلی در کشور آنقدر زیاد هستند که افراد در انتخاب آنها مردد میمانند. آیا طراحی این تعداد پلتفرم داخلی واقعا نیاز است؟
یکی از دلایل شکست این پیامرسانها اتفاقا همین تعدد آنهاست. برای رقابت با پلتفرمهای خارجی تنها یک پیامرسان داخلی کافی است. زمانی که کاربران پخش شوند و به عضویت پلتفرمهای متعدد درآیند، سرمایه اجتماعی نیز پخش میشود. توجه داشته باشید که در پیامرسانهای مجازی تجمیع و رشد تصاعدی ارتباط افراد با یکدیگر از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. وقتی تعداد پیامرسانهای داخلی افزایش مییابد، این مسئله نادیده گرفته میشود و از بین میرود؛ درحالیکه برخی از کشورها تنها به رشد و توسعه یک پلتفرم پرداختهاند و توانستهاند با مشابه خارجی آن رقابت کنند. تکثر و تعدد این پلتفرمها زمانی قابل قبول است که رقیب خارجی در کشور وجود نداشته و قرار باشد تنها از میان آنها یک پیامرسان انتخاب و از آن حمایت ویژه شود.
وقتی اقبال عمومی به این پلتفرمها چندان خوشایند نیست، چرا باید این همه هزینه صرف راهاندازی آنها کرد؟
قطعا راهاندازی یک پلتفرم داخلی نیاز کشور است؛ به ویژه کشوری که میخواهد خودش را قدرتمند و مستقل نشان دهد. فرض کنید رئیس جمهور آمریکا روزی تصمیم بگیرد اینترنت ایران را قطع کند؛ اتفاقی که از نظر فنی نیز امکانپذیر است. در این صورت اگر پیامرسان داخلی وجود نداشته باشد، تمامیارتباطات مردم ایران با یکدیگر قطع میشود. اما باید توجه داشت که برای فعالسازی پیامرسان داخلی به هیچ عنوان نباید رقیب خارجی را حذف کرد؛ در غیراین صورت نمیتوان آن را تقویت کرد و دوباره شکست خواهد خورد. نمیتوان مردم را به زور به سمت و سوی این پلتفرمها برد، بلکه باید در طول مدت زمان این کار انجام گیرد و نه با زور و جبر.
چطور میتوان تعداد کاربران این پلتفرمها را افزایش داد؟
برای این کار باید مجموعهای از اقدامات را انجام داد. رقیب خارجی سالها روی پیامرسان خود کار کرده است و حالا دارد ثمره آن را میبیند؛ بنابراین تقویت پیامرسان داخلی کار یک شب نیست البته با استفاده از تجارب رقبای خارجی میتوان مسیر را خیلی کوتاهتر کرد. از سوی دیگر، این موضوع نیاز به خلاقیت فراوان و بهکارگیری نیروی انسانی دارد. باید آنهایی که هستند را حفظ کنیم و آنهایی را هم که رفتهاند، بازگردانیم و قوانین را اصلاح کنیم و دست از محدودیتها و تنگنظریها بکشیم. نمیتوان مردم را مجبور کرد که همه یک شکل و یک جور فکر کنند.
آیا با راهاندازی این پلتفرمها ممکن است بایدها و نبایدها و محدودیتهایی برای کاربران آنها از سوی دولت یا شورای عالی فضای مجازی ایجاد شود؟
بالاخره هر کشوری خط قرمزهای خود را دارد و ما هم باید این مسئله را بپذیریم؛ اما باید توجه داشت که بین خط قرمزهای رسمی و آنچه اکنون دارد اجرا میشود، شکاف افتاده است؛ شکافی که باید هر چه زودتر اصلاح شود. با فضای مجازی نمیتوان مثل مطبوعات برخورد کرد؛ چون این فضا بیشتر از آنکه رسانهای باشد، حوزهای اجتماعی است و نمیتوان آن را محدود کرد. تا زمانی که به دنبال محدودیت باشیم و تنوع و تکثر را نبینیم نمیتوانیم پیامرسان بومی داشته باشیم.
افزودن دیدگاه جدید