علی خدایی و چشیدن طعم «پانصدسال آشپزی عثمانی»
علی خدایی نویسنده و داستاننویس اصفهان، این روزها کتاب جالب و متفاوتی میخواند. «پانصد سال آشپزی عثمانی» نوشته ماریانا یراسیموس مترجم ندا خوشقانی که انتشارات علمی فرهنگی آن را منتشر کرده کتاب غیرداستانی است که او را مشغول خود کرده است. خالق «آدمهای چهارباغ» درباره خواندن کتابهایی مثل این کتاب یا سفرنامهها و… که در دسته آثار داستانی قرار نمیگیرند اما در فهرست منتخب او هستند، میگوید: معمولا خواندن کتابهای آشپزی بهخاطر اینکه به تکهای از فرهنگ و رسوم کشورهای خاص میپردازند، برایم لذتبخش است. از طرفی در این نوع کتابها از شکلهای مختلف فرآوری حبوبات، غلات و بارآوری آنها نوشته میشود که به تخیلکردن من کمک میکند. پیدا کردن برخی کلمات هم که معمولا در داستانها با آن کمتر مواجهیم در این نوع آثار برای من خیلی جذاب و شیرین است و به دنبال این هستم که ببینم در کتابهای آشپزی با چه طعم و بویی مواجه میشوم. یراسیموس، در پانصدسال آشپزی عثمانی، بر اساس مطالعات تاریخ اجتماعی 99 خوراک رایج در دوره حکومت عثمانی را بازآفرینی و امتحان کرده و برای هریک به شیوه کتابهای آشپزی امروزی دستور تهیه فراهم ساخته است. «یادداشتهای سردبیر هایاتسک» نوشته روبرت صافاریان یکی دیگر از آخرین کتابهایی است که نویسنده «کتاب آذر» این روزها از خواندن آن لذت برده است. او این کتاب را که نوشته نویسنده خوب ارمنی کشور ماست، اثری چند فرهنگی و آمیخته با فرهنگ ایرانی میداند. خدایی میگوید: تهران در این کتاب حضور دارد و آدمهای این کتاب وقایعی را روایت میکنند که ما معمولا خیلی راحت از کنارشان میگذریم؛ اما نشان از گذشتههایی دارند که تا امروز حمل شدهاند و در آدمها به شکلهای مختلف بروز کردهاند.
نویسنده «تمام زمستان مرا گرم کن» خواندن این کتاب را که ارتباط خوبی با آن برقرار کرده است، به همه توصیه میکند. «یادداشتهای سردبیر هایاتسک» هم مانند رمان پیشین صافاریان در یک ساختمان جریان دارد. در اینساختمان دفتر تحریریه مجلهای قرار دارد که درباره ارمنیها مطلب چاپ میکند و به دو زبان فارسی و ارمنی منتشر میشود. روابط انسانهای اینتحریریه موضوع اصلی داستان «یادداشتهای سردبیر هایاتسک» است.
هلن اولیایینیا درگیر «آخرین روزهای زندگی هلاله»
هلن اولیایینیا نویسنده و مترجم شناختهشده این روزها دو کتاب «آخرین روزهای زندگی هلاله» نوشته عطا نهایی نویسنده کرد و «کتاب خم» علیرضا سیفالدینی را از بهترین کتابهایی که این اواخر خوانده میداند و میگوید تکنیک، موضوعات و انسجام در این کتابها بسیار قابل توجه بود. علاوه بر اینکه داستانهایی پرکشش برای روایت انتخاب شده بود. «آخرین روزهای زندگی هلاله» درباره چند زن و مرد کرد است که به کشور سوئد پناهنده شدهاند. یکی از شخصیتهای اصلی این رمان یعنی شیرزاد، به هیچوجه نمیتواند با فرهنگ غرب کنار بیاید و فرهنگ شرق را فراموش کند. در نتیجه، زندگیاش تبدیل به یک فاجعه میشود… رمان «کتاب خم» نیز زندگی پر فراز و نشیب مردی است که بهرغم میل درونیاش، به آنچه که او را از مسیر دلخواهش دور میکند تن میدهد. او سازگار نیست، سازشگر نیست، ناتوان نیست، اما با اندیشیدن مدام به درون و بیرون، خانه و جامعه و به هرآنچه که نقش او را کمرنگ میسازد، روزگار میگذراند و بیآنکه به خواستهها و آرزوهای اصلیاش فعلیت ببخشد، ناخواسته همان راهی را میرود که «بیرون» پیش پایش میگذارد… علیرضا سیفالدینی با کولهباری از تجربه در نوشتن رمان، ترجمه، نقد، ویرایش و نظریه ادبی، رمانی یگانه و کمنظیر نوشته است. کتابی که حاصل هفت سال از عمر اوست.
نفیسه نفیسی در جستوجوی معدن زغال سنگ در کلاس ادبیات
نفیسه نفیسی پژوهشگر فرهنگ عامه و نویسنده داستانهای کودک و نوجوان یکی از امیدوارزکنندهترین کارهایش را گذران ایام با بچهها و نوههای خودش میداند و میگوید: همانقدر که از کارکردن با سالمندان لذت میبرد دوست دارد با بچهها هم کار کند. او که سالهاست به کار تدریس ادبیات در مرکز آموزشی «رنگینکمان سپید»مشغول است، حتی برای تدریس در این کلاس هم عناصر داستان را در کتابهای کودک و نوجوان برگزیده است و در حال حاضر بیشتر بر ادبیات کودک و نوجوان متمرکز است.نفیسی میگوید: هر بار در کلاس متنی را با اعضا میخوانیم. در این دوره هم از متن کودک و نوجوان استفاده کردم. «معدن زغالسنگ کجاست» هادی محمدی درباره نوجوانی است که در معدن کار میکند؛ انتخاب او برای خوانش در کلاس مجازی این روزهایش بوده است. نکته جالب هم این بوده که خانم نفیسی حرفهای پدر را میخوانده و نوهاش حرفهای نوجوان را.
او یکی از مؤسسان مجموعه «رنگین کمان سپید» است که حالا عمر 19 ساله دارد و بسیار به متلها و فرهنگ عامه علاقهمند است؛ به طوری که با استفاده از متلها پنجشش کتاب برای بچهها نوشته است. انتخابهای او برای خواندن هم معمولا از هوشنگ مرادی کرمانی است ولی این روزها از خواندن کتاب «آن مادران، این دختران» بلقیس سلیمانی خیلی لذت برده است و خواندنش را توصیه میکند. کتاب «آن مادران،این دختران» داستان زنی به اسم ثریاست. او زنی بیوه اهل گوران است که وقتی دخترش را سهماهه باردار بوده، همسرش را از دست داده است. او در تهران با شغل معلمی و به تنهایی دخترش را بزرگ میکند. حالا آنا دختری جوان و سرکش شده است. ثریا و آنا دیگر یکدیگر را درک نمیکنند. بحثها و درگیریهای آنها خیلی پیچیده شده، تا جایی که عمیقترین و حساسترین مسائل شخصی و اجتماعی آنها را هم تحت تأثیر قرار میدهد.