اینکه چرا ما نمیاندیشم و از گذشته دور و نزدیکمان و آموزههای خرد و کلان آن پند نمیگیریم، بماند؛ اما سخن اصلی با عقلای قوم است که تا کجا باید به تکرار تجربههای متعدد شکستخورده قبلی ادامه دهیم و هزینههای گزاف و آسیبهای عمیق آن را بر جامعه بحران زده ایران تحمیل کنیم. گاهی به نظر میرسد آنچه اتفاق میافتد صرفااز سر فهم و درک خطا و غلط موضوعات و البته تکرار شکستهای پیشین نیست، بلکه شاید در پس همه این تهدیدها و تحریم ها، منافع و مقاصد شخصی و گروهی اقلیتی خاص دنبال میشود که البته گزینهای بدبینانه است.واقع مطلب آن است که در پس پدیده های نوظهور دنیای جدید و مدرن امروز لزوماً توطئه و خدعه دشمنان دین و ملک و ملت نیست، چه آنکه همه آنها ابزارهای دنیای ما و دیگران است که در اختیار ابنای بشر برای رشد و بالندگی تمدن بشری استفاده میشود و گریزی از آنها نیست.چارهای نیست، تا کی و کجا میتوان در برابر پدیده های نو و هر روزه ایستاد و دنکیشوتوار در هوا شمشیر، بیهوده زد و در نهایت خسته و افتاده، کوتاه آمد و تسلیم شد.مگر امروز در برابر این سوال اساسی که توییتر و اینستاگرام و فیس بوک و… اگر ابزار و خدعه دشمن است پس چرا مقامات نظام، متخلفانه از آن بهره میبرند، پاسخی داریم؟ هیچ نداریم جز آنکه معترف باشیم این فیلترینگهای هر روزه اگر آبی برای مردمان کوچه و بازار ندارد برای اقلیتی حتماً نان دارد… بیاییم برای یک بار هم که شده با پدیدههای جدید به گونهای دیگر مواجه شویم؛ به جای انکار در پی کسب شناخت و آگاهی باشیم، آسیبها و خطرات آن را شناخته، جامعه را نسبت به آنها آگاه سازیم و بر نکات قوت و قابلیتهای ارزشمند آنها متمرکز شویم. همان راهی که جهان پیرامونی ما به دفعات تجربه کرده و توفیق هم داشته است.روی سخن صرفاً با مدیران و مسئولان نیست؛ بلکه با عموم کاربران است و تأکید بر فهم و آموزش فرهنگ رسانه ای و تربیت بهرهگیران از چنین پدیدههایی است؛ و امروز ماییم ایستاده در معرض کلابهاوس.