به گفته بهزاد وحیدنیا، مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی، در ایام کرونا دومیلیون و 200هزار نفر مشاوره تلفنی گرفتند و اکنون استرس و افسردگی شدید به 16درصد رسیده است. سهیل رحیمی، روانشناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه علومپزشکی تهران، در گفتوگو با «اصفهان زیبا» از دلایل افزایش افسردگی و راههای برونرفت از آن در دوران کرونا و پساکرونا میگوید.
بــهتـــازگی از سوی سازمان بهزیستی اعلام شده که استرس و افسردگی شدید در دوران کرونا به 16 درصد رسیده است. این آمار تا چه میزان قابل اعتماد است؟ زیرا تا قبل از کرونا نیز وزارت بهداشت، در رابطه با نرخ اختلالهای روانی در کشور هشدار داده بود.
این آمار درست است و تازه خیلی هم با احتیاط اعلام شده؛ زیرا تعداد مراجعان به کلینیکها بهدلیل مشکلات ناشی از اضطراب، افسردگی، وسواس و استرس پس از سانحه بسیار افزایش یافته است. بر اساس آمار رسمی وزارت بهداشت که اسفندماه 96 اعلام شده، تقریبا از هر چهار نفر ایرانی یک نفر دارای اختلالهای روانی است؛ منتهی کرونا برخی از این اختلالهای روانی را عیان کرد؛ مثل وسواس عملی و فکری، اضطراب از دست دادن شغل یا استرس مرگ که همه اینها باعث افسردگی میشوند.
در 1399 بهزیستی اعلام کرد که آمار نزاع و خشونت در تهران سهبرابر شده است. این رقم بسیار وحشتناکی است که تازه در شروع بیماری کووید 19 خودش را نمایان کرده. اینها نشاندهنده این است که در جامعه ایران، هم ظرفیت خشونت بالاست و هم اینکه افسردگیها و اضطرابها. افسردگی در دو حالت خودش را نشان میدهد: حالت اول، غم و اندوه و کنارهگیری و حالت دیگر که روش غالب است، پرخاشگری و خشونت. جامعه ایران جزو جوامعی در دنیاست که سازمان جهانی بهداشت براساس طبقهبندی، میزان خشونت در آن را بسیار بالا دانسته است.
دلیل تشدید این اختلالها چیست؛ خانهنشینی و عدم مهارت گفتوگو با یکدیگر یا مشکلات اقتصادی و معیشتی که کرونا به دنبال خود آورد؟
این موارد هم میتواند دلیل افزایش افسردگی باشد و هم نه! انسان موجودی اجتماعی است و با محیط بیرون و درون خود مدام در تبادل است؛ برای اینکه به تعادل زیستی و روانی و آشتی و سازگاری برسد. وقتی براثر پدیدههای ناگهانی این تعادل به هم میخورد، تکتک نیروهای تأثیرگذار از آن اثر میگیرند؛ بنابراین انسان باید در برابر این مسئله روشهای خودکنترلی داشته باشد و بتواند استرس و اضطراب خود را کنترل کند. این درحالی است که جامعه ایران دچار یک مشکل سیستماتیک در حوزه کلان و مدیریت استراتژیک است؛ زیرا یاد نگرفته است که باید موضوعها و مشکلات را به صورت منطقی و با عقل و درایت حل کند؛ به خاطر همین همواره در مواجهه با آنها رفتاری هیجانی از خود نشان میدهد و آنی عمل میکند.
درواقع سیاستهای کلان، برای رفع مشکلات کوتاهمدت هستند، نه دراز مدت. این موضوع در بسیاری از کشورهای دیگر هم وجود دارد و فقط مربوط به ایران نیست؛ مسئلهای که باعث فرسودگی انسان میشود و او را خسته و افسرده میکند. در نهایت، انسان دچار استرس پس از سانحه میشود؛ اختلالی که انواع بیماریهای جسمی را نیز بههمراه دارد و موجب عدم تصمیمگیری به موقع میشود. این مسئله در سطح کلان جامعه ایرانی اکنون دیده میشود و کرونا آن را عیان کرده است. از سوی دیگر، کرونا مردان خانهگریز را نیز با مشکل روبهرو کرده است؛ زیرا زن و مردها یاد نگرفتهاند که خانه باید منبع عشق و امید و شادمانی باشد. اصلا شادی در کشور ما نهادینه نشده است؛ بهطوریکه ایران جزو ناشادترین کشورهای دنیاست.
براساس آماری که اعلام شده است، کشورهای حوزه اسکاندیناوی همیشه جزو شادترین کشورها هستند؛ درحالیکه از لحاظ جغرافیایی باید غمگین باشند؛ زیرا آفتابخیز نیستند. در این دوران کرونا یکی از راهکارهای اساسی، ایجاد شادی و نشاط اجتماعی در کشور است. از طرف دیگر، حمایتهای اقتصادی نیز در این شرایط میتواند به مردم کمک زیادی بکند؛ همانطور که دولتمردان اروپایی با برنامهریزیهای کلان، سعی کردند مردمشان حداقل فشارهای اقتصادی را تحمل کنند؛ درحالیکه این اتفاق در کشور ما نیفتاد و دولت تنها به عدهای محدود، کمک یکمیلیون تومانی کرد. یکی دیگر از مسائل مهمی که میتواند در کاهش افسردگی و اختلالهای روانی مردم مؤثر باشد، این است که جامعهشناسان و روانشناسان در تصمیمگیریهای کلان کشور دخیل باشند؛ درحالیکه اکنون در ستاد کرونا نمایندهای از این گروهها وجود ندارد تا در رابطه با تبعات روحیروانی برخی از تصمیمهایی که این ستاد میگیرد، مشاوره بدهد. متأسفانه این موارد باعث گسترش استرس پس از سانحه میشود و عواض جبرانناپذیری را هم در آینده بهدنبال دارد. دغدغه ما سلامت مردم در دوران پساکرونا و جامعه بعد از بحران است.
افزایش اختلالهای روانی در دوران پس از کرونا موضوعی است که روانشناسان از سال گذشته و همزمان با شیوع این ویروس در رابطه با آن هشدار دادند و دوران بعد از جنگ و مشکلات بعد از آن را مثال زدند؛ البته این موضوع هنوز مورد توجه قرار نگرفته است. از اکنون باید برای دوران پساکرونا چه کرد؟
اگر نتوانیم بهسرعت اقدامات موثری در این زمینه انجام دهیم و تفکراتمان را عوض کنیم، با جامعهای بیمار و افسارگسیخته روبه رو خواهیم شد؛ جامعهای که از لحاظ روانی دچار خشم و نفرت است و مردم آن با کوچکترین تنش از کوره در میروند و جامعه را با بحرانهای دیگر روبهرو میکنند. در این جامعه انسان فقط به منافع خودش فکر میکند و بهمرور دلیلی برای زندهماندن نمیبیند و همین هم میشود که دچار خلأ عاطفی و یأس و ناامیدی میشود و دست به هر کاری میزند.
یک ضربالمثل عربی میگوید: غریق دست به هر چیزی می زند؛ حتی گیاه خشک. در این جامعه فرد یا به فکر خودش است یا چون پشتیبان و انگیزهای برای زندگی ندارد، اقدام به خودکشی میکند. راه برونرفت از این مشکل نیز سیاستگذاری بلندمدت و به دور از نگاه شخصی و منافع سیاسی و در جهت همدلی و منافع ملی است. متأسفانه درحالحاضر، سلامت روان بیمه نیست و مردمی که در رنج بوده و برای تأمین مایحتاح روزانه خود با مشکل روبهروهستند، چگونه میتوانند به سلامت روان خود اهمیت بدهند؟
با توجه به پیک چهارم کرونا و احتمال افزایش مرگومیرها، آیا ممکن است آمار اختلالهای روانی در کشور بازهم با سرعت بیشتری بالا برود؟
انسان سوگوار نیازمند حمایت است و حتی نیاز به رواندرمانی دارد. باید ساز وکاری اندیشیده شود تا بهصورت مجازی یا تلفنی به افرادی که دچار سوگ شدهاند، خدمات آنلاین روانشناختی ارائه شود؛ زیرا در غیر این صورت این افراد دچار مرگ روانی میشوند. از سوی دیگر، با توجه به گستردگی سازمان بهزیستی، باید مراکز و پایگاههایی نیز تشکیل شود تا مددکاران به افرادی که دچار سوگ شدهاند، در آن مشاوره بدهند؛ وگرنه این افراد هم دچار مرگ روانی میشوند و اختلالهای روانی باعث میشود دست به اقدامات پرخطری مثل خودکشی بزنند.
نرخ 16درصدی اختلال استرس و افسردگی که اکنون سازمان بهزیستی آن را اعلام کرده، آیا به تناسب جمعیت ایران، بالاست و برای جامعه خطرناک بهشمار میآید؟
بله، بسیار بالاست. افسردگی بخشی از وجود انسان است. انسان وقتی به دنیا میآید، افسرده است؛ اما آنچه مشکلساز است، اختلال روانی افسردگی است که اگر طولانیمدت شود و درمان نشود، مشکلات متعددی را به همراه میآورد. نرخ 16درصد افسردگی برای جامعه بالاست و رقم طبیعی بین 3 تا 5 درصد در جامعه است. این آمار بسیار نگرانکننده است.