پس از مشخص شدن ترکیب اولیه تصور میشد آرایش تیم ملی ۴-۴-۲ است که آزمون و طارمی در خط حمله، قلی زاده در سمت راست، امیری سمت چپ و نوراللهی و حاجیصفی در مرکز خط هافبک حضور دارند ولی با گذشت چند دقیقه از بازی مشخص شد که امیری به عنوان هافبک هجومی بازی میکند و با نوراللهی و حاجیصفی خط هافبک سه نفره تیم را تشکیل میدهند.
بنا بر این آرایش تیم به شکل یک ۴-۳-۳ نا متقارن بود. به طوری که قلی زاده در سمت راست آزمون، بیشتر متمایل به کانالهای کناری و نیمفضای سمت راست بود و طارمی در سمت چپ آزمون متمایل به مرکز بود و جلوتر از قلی زاده، درون محوطه جریمه جای گیری میکرد. این مدل استقرار بازیکنان در خط حمله، فضای بیشتری در سمت چپ برای نفوذ محمدی مدافع چپ تیم ایجاد میکرد ولی آمادگی ذهنی و تمرکز پایین محمدی بتعث شد نتواند از چند فرصتی که برای نفوذ از این منطقه داشت استفاده کند.
یکی از ضعفهای این ترکیب هم نبود یک هافبک دفاعی تخریبی یا کار آمد تر از نوراللهی در کارهای تدافعی به شمار می آمد و تیم ایران در قطع پاسهای رو به جلو و توپ گیری در وسط زمین برای متوقف کردن حمله حریف چندان خوب عمل نکرد.
زمانی که دفاع تیم به طور کامل شکل میگرفت و امیری به عقب برمیگشت، با دوندگی حاجیصفی، نوراللهی و امیری برای پوشش فضاها و تعقیب و پرس توپ تا حدودی این ضعف جبران میشد ولی در ضد حملات همچنان این مشکل مشهود بود.
حتی نوراللهی که مسئول کنترل حملات حریف و جلوگیری از رسیدن توپ به مهاجمان حریف بود، یکی دو مرتبه روی ضد حملات دریبل خورد و از جریان بازی خارج شد. برای بهبود وضعیت تیم در این بخش، حاجیصفی دیگر بازیکنی که کنار نوراللهی بازی میکرد، بر خلاف امیری کمتر جلو میرفت تا در صورت از دست رفتن توپ و ضدحمله بحرین، هم بتواند جای خالی محمدی که برای نفوذ جلو رفته را پر کند و تعادل در تعداد نفرات جلو و عقب زمین حفظ شود و هم در صورت خارج شدن نوراللهی از جریان بازی، نقش او در کنترل حملات حریف و پوشش فضای جلوی مدافعان را ایفا کند.
مورد دیگری که باعث خنثی شدن ضدحملات بحرین شد، تمرکز بیشتر بر پوشش کانال میانی نسبت به کنارهها بود که باعث میشد بحرین نتواند در عمق بازی کند و مجبور میشدند در عرض پاس بدهند. این اتفاق دو مزیت برای تیم ایران داشت. اول این که بازی در عرض باعث میشد سرعت در ضد حمله بحرین پایین بیاید و بازیکنان ایران به دفاع باز گردند و دوم این که ارسالهای بحرینیها از کانالهای کناری چندان دقیق نبودند و اکثر حملات این تیم با یک سانتر اشتباه تمام میشدند.
اتفاقات نیمه دوم نشان داد ادعای اسکوچیچ مبنی بر شناخت بالای بحرین صرفا یک جنگ روانی یا حرفی برای ایحاد آرامش در اردو یا بین مردم ایران نبود. او میدانست زمان بندی بحرین برای حمله و ایجاد فشار روی دروازه حریفانش به طوری است که از انرژی بیشتر بازیکنان در دقایق ابتدایی نیمه دوم استفاده میکنند و در این زمان با تعداد نفرات بیشتری جلو میآیند پس دیگر دفاع سازماندهی شده و فشردهای ندارند.
همچنین از ضعف بحرین در انتقال به دفاع هم مطلع بود. بحرینیها در برگشت به دفاع و ایجاد سازماندهی دفاعی دوباره بی برنامه و کند عمل میکردند. علاوه بر اینها مدافعان این تیم در کنترل مهاجمان ایران در عمق بسیار پر اشتباه ظاهر شدند، به طوری که نه دفاع منطقهای و جاگیری درست در فضاها را انجام میدادند و نه یارگیری درست انجام میدادند. مثلا روی این گل طارمی عدم یارگیری او و جاگیری بد مدافعان بحرین، فضای مناسب برای چرخش و تک به تک شدن با دروازه بان را به او میدهد.
بنا بر این موارد اسکوچیچ با به بازی فرستادن قدوس، تیمش را در بازی انتقالی و در طول سریع تقویت کرد. قدوس تازه نفس، استارتهای بلند و سریعی از دفاع به حمله میزد. با پا به توپ خوبش در انتقال توپ به حمله نقش موثری داشت و به جای بازی با کنارهها، بیشتر بازی را به عمق و پشت دفاع حریف میبرد. با این کار تیم ایران در ضد حملات و حملات سریع میتوانست در مقابل دفاع آشفته و بدون سازماندهی بحرین قرار گیرد. همین کار باعث غافلگیری بحرین و به هم ریختن برنامه اصلی آنها شد تا با استفاده از به هم ریختگی حریف پس از گل اول، ایران دو گل دیگر هم به ثمر برساند.
یک اتفاق قابل تحسین اما خطرناک و نیاز به پیشرفت در تیم ایران، بازیسازی از عقب با استفاده از مدافعان و دروازه بان تیم است. در این بازی علی رغم پرس از جلوی بحرین، به ندرت بازیکنان زیر توپ زدند ولی همچنان فاصله زیادی با اجرای صحیح این سبک بازی دارند. اگر چه پرس بحرین با دوندگی و تعداد نسبتا زیادی بازیکن بود اما هوشمندانه و با استفاده از تلههای پرسی طراحی نشده بود و از اشتباهات ایران به خوبی استفاده نکردند.
پیش گرفتن این رویه مقابل عراق که تیمی پیشرفته تر از این منظر است میتواند خطرناک باشد. به عنوان مثال به بازیکنی پاس داده میشود که در بین چند بازیکن حریف محاصره شده و یا بازیکن دریافت کننده توپ تصمیم گیری کندی دارد که باعث میشود بازیکنان حریف برای پرس به او نزدیک شوند. تشخیص بازیکن آزاد و بالاتر رفتن سرعت گردش توپ با پاسهای تک ضرب یا دو ضرب تیم را در این بخش به کیفیت مطلوبی خواهد رساند.