شاید هر مربی به نوعی تاثیری در فوتبال داشته باشد؛ اما مربیان و افرادی که انقلاب و یا تاثیر شگرفی در فوتبال گذاشته اند بسیار کم هستند که یوهان کرویف نیز از همین گروه است. این مرد هلندی که از دوران کودکی به آژاکس پیوست، آنجا را خانه و خانواده خود میدانست و در این باشگاه رشد کرد و پرورش یافت. دوران پر فروغش به عنوان فوتبالیست ابتدای دوران پرشکوه مربیگریش بود و میراثش که مبتنی بر بازی جذاب و تهاجمی است واکنون در ذهن و بازی تیم های مربیانی از جمله گواردیولا باقی مانده است، نمایانگر بازی زیبای تیمهایش بود.
کرویف در دوران مربی گری اش فقط هدایت دو تیم آژاکس و بارسلونا را برعهده داشت و همانطور که در زندگی نامه اش میتوان یافت، عهده دار نشدن هدایت تیم ملی هلند یکی از قله هایی بود که از فتح آن بازماند. سبک بازی کرویف همانطور که اشاره شد، مبتنی بر توتال فوتبال جذابی بود که از مربیانش یعنی رینوس میشل و یانی فن در فین آموخته بود. همان توتال فوتبالی که هلند را به فینال جام جهانی رسانده بود. دو مربی او نیز توتال فوتبال را از تیم مجارستان رویایی ساندرو کوچیس و پوشکاش الگو گرفته بودند.
تحرک بالا، استفاده از کل زمین، خلاقیت، جابجایی های شناور و مالکیت توپ ارکان توتال فوتبال کرویف هستند.
از نظر کرویف فوتبال بر دو مورد استوار است:
1-به درستی پاس بدهید.
2-وقتی پاس گرفتید خوب کنترل کنید و از آن استفاده کنید.
و این دو مورد نشان می دهد فوتبال مورد نظر او چه اندازه، شناور زیبا و جذاب همچون کتاب شعر است. او میخواست پیروز باشد و دریافت فوتبال تهاجمی و این نوع فوتبال رمز خواسته اش است.
بررسی تاکتیکی
همانطور که از شاگردانش درمیابیم، کرویف نیز مالکیت مطلق توپ را میخواست، البته که این مالکیت را فقط نه صرف داشتن توپ، بلکه راحت جابجا کردن برای پیش روی توپ به سمت دروازه حریف و نیز مانع شدن از انجام افکار و خواسته های تیم حریف میدانست.
همچون بارسلونای پپ گواردیولا او نیز برای انجام تفکراتش و اعمال و تداوم مالکیت بالایش بازیکنانش را به شکل های هندسی معین(مثلث های درکنار هم)قرار میداد. او میخواست بازیکنانش به نحوی جایگیری کنند که این اشکال به وجود بیاید زیرا به این ترتیب هر بازیکن حداقل دو گزینه پاس قطعی داشت و باعث میشد توپ راحت تر در گردش باشد.
حمله از دفاع
عملکرد مدافعان تیم در بیلد آپ (بازیسازی) تیم کرویف بسیار مهم بود. بازیکنانی که قدرت حمل توپ و بازیسازی بسیار عالی داشته باشند؛ دو فول بک و یک مدافع میانی تیم او این نقش را بر عهده داشتند. البته که مدافعان نقششان صرفا به گردش درآوردن ابتدایی توپ و انتقال به هافبک ها نبود و در ادامه حمله نیز نقش داشتند.
دو فول بک تیمش به فلنک ها ( کانال های کناری) میرفتند تا وینگر ها به half space ها نفوذ کنند، به این ترتیب دو وینگر به مهاجم نوک نزدیک میشدند. گاها نیز بالعکس بود و وینگر ها با رفتن به کناره ها و نفوذ دو فولبک به میانه باعث میشد گزینه های پاس بیشتر و گردش توپ روان تر شود.
مورد دیگر استفاده از هوش و پاس های فوق العاده گواردیولا در دفاع بود که از او به عنوان مدافع دوم بهره میبرد و با نفوذ فولبک ها گواردیولا هم برای پوشش و هم ایجاد فضا به عقب میآمد. پستی که با فیزیک گواردیولا اصلا سازگار نبود اما کرویف به سبک خود از او بهترین استفاده را کرد، همچون کاری که اکنون بیلسا در لیدز و یا پیشتر در شیلی انجام می داد.
لادروپ شروع یک نوآوری کهنه
لادروپ برای بسیاری از افراد بازیکنی دوست داشتنی و فوق العاده دهه 90 فوتبال است. کرویف در آن زمان یک تاکتیک که مدت ها در خاک خفته بود را دوباره زنده کرد و آن False9 بود.این تاکتیک که در مدت ها قبل از کرویف مورد استفاده قرار میگرفت، برای مدت ها از بین رفته بود اما با شروع دوران کرویف و فوتبالی که از تیمش میخواست، این تاکتیک یک رمز پیروزی برایش بود.
با توجه به فلسفه کرویف که استوار بر تحرک زیاد و مشارکت بر گردش توپ است، بازیکنی که به عنوان مهاجم نوک کلاسیک است در این سیستم کاربرد زیادی نداشت، البته بعد از مدتی با ورود برزیلی های مختلف به بارسلونا، کرویف از آنها به عنوان مهاجم نوک تمام کننده ای که قاتل محوطه جریمه بود بهره برد و میزان استفاده اش از False9 کمتر شد ولی در مقطعی او لادروپ را به عنوان 9 کاذب به کار برد. این تاکتیک بعدها توسط کومان و گواردیولا در تیم هایشان اجرا شد و در حال حاضر به یک تاکتیک مرسوم تبدیل شده است.
از آنجا که این تاکتیک زیاد مرسوم نبود و مدافعان عادت داشتند برای مارک کردن مهاجم، با به عقب کشیدن این بازیکن به همراه او میآمدند و در این زمان دو وینگر که در half space حضور داشتند، به داخل محوطه حمله میکردند و وظیفه خود را انجام میدادند.
در انتها نیز زوبی زارتا با این که در آن زمان دروازبآنهای بازیساز چندان مرسوم نبود اما با توانایی بسیار عالی در بازیسازی در شروع این حرکات نقش مهمی داشت و با پاس های دقیق کوتاه و بلند بازیکنان را در بهترین حالت صاحب توپ میکرد و به همین توانایی مدافعان اعتماد بسیار در بازی با او داشتند.
دفاع از حمله
با حمله دفاع کنید یا به عبارتی همان پرس کردن. کرویف شیدایی خودش به تهاجمیبودن را به این ترتیب نشان میداد، گرچه که پرس کردن شیوه بسیار کاربردی هم در دفاع کردن برای تحت فشار گذاشتن تیم مقابل برای جلوگیری از بازیسازی و دور نگه داشتن از تهاجم تیم حریف است و در بازیسازی نیز بسیار تاثیر گذار است.
در آن زمان کرویف نیز بهترین استفاده را از آن برد و این عمل از دیگر ارکان موفقیت تیم هایش بود. او اصل فشردگی را در دفاع به خوبی و عالی استفاده میکرد و بهره میبرد. بازیکنانش به عنوان یک بلوک واحد و منسجم عمل میکردند و با بستن و پوشش فضاها، همانطور که گفتیم تیم او منسجم و یکپارچه عمل میکرد.
در تیم کرویف حرکات طولی زیاد و مکرر چندان دیده نمیشد گرچه که در نفوذها این عمل انجام میشد اما نه به تعداد زیاد و همین باعث میشد در زمان بازگشت به دفاع تیم او به سرعت به کنار یکدیگر بازگردند و بلوک را تشکیل دهند.
توضیحات: اگر زمین را به 5 کانال عمودی تقسیم کنیم، دو کانالی که در کنار کانال مرکز و بین کانال مرکز و کانال های کنار زمین هستند را half space می گویند.
افزودن دیدگاه جدید