سمتوسوی بورس در هفتههای اخیر امیدوارکننده بوده است. شـاخـصکـل بورس از کف قبلی خود در محدوده یکمیلیون و 90 هزار واحد رشد 13درصدی داشته است و حالا در میانههای کانال یکمیلیون و 200 هزار واحد قرار دارد. دوره زمانی رشد اخیر بورس هم بهگونهای بوده است که نمیتوان آن را به انتخابات ریاستجمهوری مرتبط دانست. دلیل این رشد هر چه باشد، سهامداران توانستند بعد از مدتها نفس راحتی بکشند. بااینحال، اگر خوشبینی را کنار بگذاریم، موارد دیگری هست که سهامداران باید مدنظر قرار دهند.
چالش اول
بعد از شروع روند نزولی و ریزش سنگین شاخصکل از مرداد99 تا به حال، نماگر بازار چند موج صعودی کوتاه را تجربه کرده است. بزرگترین رشد شاخصکل در پاییز سال گذشته رقم خورد؛ جایی که دماسنج بازار با رشد 26درصدی از کف قبلی، تا محدوده کانال 1.5 میلیون واحد ارتقا یافت. اما بعدازآن، موجهای اصلاحی حداکثر به رشد 13درصدی شاخصکل منجر شده است و حالا امکان این وجود دارد که بازار سرمایه دوباره با حجم سنگین عرضهها مواجه شود. از سوی دیگر RSI شاخص کل در تایم فریم روزانه از مرز 70 واحد فراتر رفته است. مسئلهای که هم بر هیجان خرید در بازار تأکید دارد و هم از شروع روند ریزشی در 11 ماه اخیر، بیسابقه بوده است. در نتیجه ظرفیت واگرایی در شاخصکل وجود دارد.
چالش دوم
نزدیک به یازده ماه است که بازار روند نزولی و فرسایشی بلندمدتی را طی کـرده است. بسیاری از سهامداران نقطه اوج ارزش پورتفوی خود در میانههای مرداد را به یاد دارند و حالا به این نتیجه رسیدند که رسیدن دوباره به آن نـقـطـه، امـکـانپـذیـر نیست. ریزش بلندمدت و پرقدرت بورس، خیلی از سهامداران را ناامید کرده است. برخی دنبال خروج از بازار سرمایه به هر نحو ممکن هستند. برخی نیز فقط به دنبال کاهش زیان خود هستند. در نتیجه دور از ذهن نخواهد بود که با فاصله گرفتن شاخصکل از کف قبلی، حجم عرضهها شدت یابد. اگر در بازار افزایش حجم عرضهها، تقاضایی در بازار شکل نگیرد، دوباره همان آش خواهد بود و همان کاسه؛ باید منتظر ریزش چند کانالی شاخص کل باشیم تا شاید کف جدید و مستحکمتری ساخته شود. اما اگر تقاضا همانند دو سه هفته اخیر در بازار وجود داشته باشد، میتوان حتی به فتح کانالهای بالاتر نیز امیدوار شد.
چالش سوم
زمانی که فردی به بیماری سختی دچار میشود، انتظار نمیرود که بهیکباره تمام آثار و عوارض آن بیماری از بین برود. برای مثال تصور کنید که شخصی به خاطر درمان سرطان، چندین نوبت شیمیدرمانی را پشت سر گذاشته است. در نتیجه برای کسب بهبودی، نیاز به هفتههای متمادی دارد تا بتواند دوران نقاهت خود را طی کند. شرایط بورس بعد از ریزش سنگین در ماههای اخیر به همینگونه است. شاید در ماههای نخست، برخی به دنبال بازگشت سریع و بازپسگیری قله قبلی بودند؛ اما اکنون سهامداران به این نتیجه رسیدند که تغییر روند بورسی نه دفعتا، بلکه تدریجی خواهد بود. به همین منظور پیشفرض ذهنی سهامداران آن است که در پی هر صعود چند درصدی، احتمال اصلاح کوتاه وجود دارد. همین سوگیری ذهنی، قدرت تقاضا را در بازار کم میکند. حالا که بورس صعود حدود 15درصدی داشته است، برخی منتظر افت شاخصکل هستند تا در صعود احتمالی آتی، بر موج صعودی سوار شوند.
چالش چهارم
از ابتدای سال تاکنون، دو مسئله سیاسی نهتنها بر بورس، بلکه بر دیگر بازارها سایه افکنده بود. از یکسو مذاکرات وین و احتمال توافق دیگر، سهامداران را مردد کرده بود که آیا اکنون زمان سرمایهگذاری است یا بعد از توافق احتمالی. از سوی دیگر تا چند روز باقیمانده به انتخابات، آرایش نامزدهای نهایی مشخص نبود و تنها بعد از تأیید صلاحیتها بود که نتیجه احتمالی انتخابات تا حدودی مشخص شد. اما آنچه مهم است تأثیر اندک انتخابات ریاستجمهوری بر روند بازارهاست، چه آنکه بعد از مشخص شدن رئـیسجمهور منتخب و برگزاری اولین نـشـست خبری او که در آن مختصات نقشه راه سیاستهای بینالمللی و اقتصادی مشخص شد، باز هم روند بازار تغییر محسوسی نداشت. این مسئله نشان میدهد سرمایــهگـــــذاران همچــنـان مـنتظر اتفاقهای پربسامدتری هستند.
به عبارتی، هم به توافق رسیــدن و هــم عــدم تـوافـق در مذاکــرات وین میتواند آن چیزی بـاشــد که سرمـــــایـــــهگـذاران چــشـمانتظار آن هستند. این مسئله در دو سناریو قابلبررسی است. اگر مذاکرات وین را کـنــار بـگذاریــم، اقتـصاد ایران با کسری بودجه، تورم بالا، کاهش قدرت خرید مردم و کاهش درآمدهای ارزی به جهت صادرات اندک نفت و مشتقات آن و همچنین کاهش قابلتوجه تجارت خارجی بهخاطر حواشی کرونا روبهروست. بهبود و اصلاح موارد ذکرشده تحت هر سیاستی، نیاز به گذر زمان دارد. در نتیجه نمیتوان در کوتاهمدت انتظار تغییر قابلتوجه در روند بازارها را داشته باشیم. اما اگر توافقهایی در ویـن حــــاصــــل شـــده و بــخـــــش قــابــلتـوجهی از تـحـریـمهــا برداشته شود، تأثیر مثبت این اتفاق بر جو روانی بازارها به کاهش قیمتها در کــــوتـــاهمــدت میانـجـامـد. حتی اگر توافقی حاصل نشود هم به دلیل تورم انتظاری در سالهای پیش رو، میتوان انتظار اوجگیری قیمتها را داشت. در نتیجه این روزها در سیاست داخلی نمیتوان انتظار رخداد مؤثری داشت و اگر قرار باشد اتفاق چشمگیری در این زمینه رخ دهد، از شهریور به بعد باید منتظر آن بود.
چالش پنجم
یک سال پیش در چنین روزهایی پیداکردن سهامی که صففروش داشته باشد، سخت بود. از ابتدای سال99 تا اوایل مرداد، میتوان گفت بازار یکدست سبزپوش بود و تنها رقابتی که بین سهامداران وجود داشت، انتخاب سهام با رشد بیشتر بود. در واقع ارزش پـورتـفـوی هـمــــه سهامداران در حال صعود بود؛ اما مهم آن بود که چه کسانی بیشتر سود میکنند! اما حالا برخی نمادها که تعداد آنها به بیش از 100 عدد میرسد، مدتهاست که گرفتار صففروش هستند. در ماههای اخیر برخی از نمادها آنقدر به صففروش پایبند بودهاند که گویی شرکت ورشکسته شده یا کارخانه دچار حریق شده است! اگر بازار بخواهد به تعادل برسد در نخستین گام باید با چالش نمادهای با صففروش مقابله کند. در روزهای اخیر که وضعیت بورس مطلوب بوده و رشد یکیدودرصدی نماگر بازار را شاهد بودیم، باز هم تعداد نمادهایی که صف فروش دارند، به کمتر از 100 نماد نرسیده است. برخی از این نمادها بدون دلیل به چند برابر ارزش ذاتی خود رسیده بودند و حالا برای رسیدن به نقطه تعادل، نیاز به زمان بیشتری دارند، برخی از این نمادها اما فقط نیاز به کمی نقدینگی دارند تا با خروج برخی از سهامداران، دوباره به تعادل برسند.
بارها دیده شده است که بلافاصله بعد از برچیدهشدن صففروش، آن سهم به صف خرید رسیده است! اگر صففروش این نمادها برچیده شود، آنگاه بازار به تعادلی نسبی میرسد و در آن زمان، با اطمینان بیشتری میتوانیم درباره شروع رو
افزودن دیدگاه جدید