درحالیکه روزبهروز برشدت ناامنی در افغانسـتان افزوده میشود، تحلیلگران معتقدند تنها راه برونرفت از این فضا، ایجاد بستری مناسب برای مذاکره و گفتوگو میان قومیتها و جـناحهای مختلف سیاسی در افغانستان است. از سویی، بهطور حتم ناامنیها در افغانستان به خارج از مرزهای این کشورها نفوذ کرده و بسیاری از کشورهای همسایه، ازجمله ایران را هم دچار چالش خواهد کرد؛ ازاینرو، ایران نیز مانند همیشه و با تکیهبر رویه میانجیگری در منطقه بار دیگر به میزبانی نمایندگانی از دولت افغانسـتان، شخصیـتهای عالی جمهوریت و هیئت عالی سیاسی طالبان از روز 16 تیرماه در آمد و زمینه یک سری گفتوگوهای بین الافغانی را در قالب یک اجلاس در تهران فراهم کرد.
در مقابل، برخی کارشناسان به ایران در خصوص دخالت مستقیم در امور داخلی افغانستان نیز هشدار میدهند و معتقدند که باید افغانستان را برای رسیدن به یک صلح پایدار به حال خود گذاشت و تنشها بدون حضور کشورهای خارجی، ازجمله همسایگان، حلوفصل شود. «اصفهانزیبا» با هدف بررسی نقش استراتژیک ایران در مذاکرههای کنونی با هیئتهایی از افغانستان و همچنین چگونگی ایجاد امنیت در این کشور با کارشناسان این حوزه به گفتوگو نشست.
طالبان، همان طالبان گذشته است
سـید احـمد فـاطمینژاد، عــضــو هیئتعلمی دانشگاه فردوسی مشهد، با اشاره به شرایط کنونی افغانستان به «اصفهانزیبا» میگوید: «هماکنون بخش چشمگیری از افغانستان تحت سیطره طالبان قرارگرفته و اغلب مناطق پیرامونی شهرهای بزرگ و حتی مراکز برخی از استانها به اشغال طالبان درآمده و این پیشرویها به مرزهای مشترک با ایران نیز رسیده است.» فاطمینژاد در خصوص تغییر طالبان طی 20 سال گذشته تا کنون میافزاید: «وجود یکسری تغییرها در طالبان نسبت به گذشته طبیعی است. آنها در کشورهای مختلف و با هدف مذاکره دفاتری را تأسیس کرده و با آمریکا و برخی از کشورهای همسایه تعامل کردهاند که هماکنون آخرین مذاکرههای آنها با تهران ادامه دارد.»
به اعتقاد این استاد روابط بینالملل، طالبان نسبت به گذشته مورد شناسایی بینالمللی بیشتری ازلحاظ یک گروه فعال و اثرگذار در افغانستان قرارگرفته است. البته این تفکر که آنها اساسا متحول شده و این طالبان، طالبان گذشته نیست، کاملا اشتباه است. او ادامه میدهد: «طبق گزارشهای مختلف و با مطالعه رفتار طالبان، به این نتیجه خواهیم رسید که آنها همچنان یک گروه تروریستی افراطی با رفتارهایی وحشتآفرین هستند که درواقع بخشی از موفقیتهای کنونی آنها در غلبه بر بیشتر مناطق افغانستان از طریق همین وحشتآفرینی و تهدیدها صورت گرفته است؛ ترساندن نخبگان و نظامیانی که باعث عقبنشینی آنها شده و دقیقا مشابه رفتارها و تهدیدهای داعش است.»
مذاکره با طالبان ازلحاظ دیپلماتیک بسیار ضروری است
فاطمینژاد مذاکرههای ایران با طالبان را از دو منظر موردبررسی قرار میدهد و میگوید: «در خصوص موضع ایران نسبت به طالبان دو دیدگاه متمایز وجود دارد: اولین دیدگاه از سمت وزارت خارجه دنبال میشود. نهادی که طالبان را دعوت به مذاکره میکند که این ارتباط تنها در سطح گفتوگو است. به عبارتی، برای دفع شر یک گروه تروریستی لازم است با آنها صحبت کرد و به شیوه مسالمتآمیز خطری را که برای امنیت کشور و در هر سطحی وجود دارد، از بین برد. خوشبختانه ایران در این زمینه موفق بوده است. بهصورت سنتی و ازنظر ایدئولوژیک، طالبان جمهوری اسلامی ایران را بهعنوان دشمن خود بهحساب میآورد؛ اما هماکنون و عملا از این حالت فاصله گرفته و پذیرفته است که با ایران مذاکره کند. به عقیده بنده، این دیدگاه درست، عملیاتی و به لحاظ دیپلماتیک و سیاست خارجه بسیار ضروری است؛ اینکه ما بتوانیم تهدیدهایی را که علیه امنیت ملی کشورمان وجود دارد، در همان سطح اول سیاسی خنثی و محدود کنیم. دیدگاه دیگر این است که طالبان یک جنبش اصیل و اسلامی است و با گذشته خود بسیار متفاوت است. به عقده من این موضع از سوی ایران چندان موردقبول نیست و بسیار سادهانگارانه است.»
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که آیا ایران در مذاکره با طالبان تنها به دنبال ایجاد امنیت شیعیان در افغانستان میگردد یا خیر؟ میگوید: «در تهدیدهای طالبان نسبت به شیعیان تقسیمبندی چشمگیری مطرح است. درواقع طالبان بهدنبال تکثیر مذهبی نیست؛ بلکه به دنبال تکثیر سیاسی است و عملا این موضوع را از خود نشان میدهد. اما این دو چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ بر اساس ادعای طالبان، آنها با خود شیعیان هیچگونه تعارضی ندارند و در این زمینه میتوان به آنها حق داد. مسئله این است که طالبان میگوید به سمت ما بیایید، در غیر این صورت ما با شما وارد جنگ میشویم. برای طالبان فرقی نمیکند که مخالفانشان شیعه، سنی، هزاره، پشتون یا تاجیک باشند؛ هرکسی که با رویکرد سیاسی آنها مخالف باشد، در معرض برخورد و سرکوب قرار میگیرد. بنابراین چون شیعیان بهراحتی نمیتوانند مواضع سیاسی خود را با رویکردهای سیاسی طالبان همراه کنند، بیشتر در معرض آسیب از سوی طالبان قرار میگیرند. با توجه به این شرایط، سیاستهای ایران در حمایت از شیعیان افغانستان تااندازهای وجود دارد و ما از طالبان دراینباره گلهمند هستیم. از سویی طالبان واقعا به لحاظ عملیاتی با داعش تفاوت چندانی ندارد و ما نمیتوانیم بهصورت مدنی با آنها وارد مذاکره شویم.»
اهداف ایران در مذاکره با هیئتهای افغانی
فاطمی نژاد با اشاره به اینکه هدف اصلی ایران در ورود به مذاکره با هیئتهای افغانی در تهران ایجاد امنیت برای خود ایران است، خاطرنشان میکند: «دغدغه اصلی ایران این است که طالبان برای کشورمان ضرری نداشته باشد. درواقع دفع تهدیدهای امنیتی برای ایران، اولویت سیاست خارجه است و این بسیار طبیعی و منطقی است که انگیزه دستگاه سیاست خارجی مذاکره در این باب باشد. البته انگیزههای دیگری هم مطرح است که چندان معتبر نیست: اینکه ایران میخواهد از طالبان علیه داعش استفاده کند و قطعا در تعارضی که میان طالبان و داعش وجود دارد، ایران تماما سمت طالبان را میگیرد و هماکنون نیز با نزدیکشدن به طالبان قصد ضربهزدن به داعش را دارد.» او ادامه میدهد: «به عبارتی، اهداف ایران از نزدیکی به طالبان هر چه باشد پیامد چندانی برای افغانستان به دنبال نخواهد داشت و بیشتر امنیت ما را تأمین میکند. تعارضهای منفی و گسترده میان دولت مرکزی، مردم و جناحهای سیاسی در این کشور مدتهاست که ادامه دارد و به این سادگی از بین نخواهد رفت. شرایط کنونی افغانستان بسیار استثنایی است؛ اما نکته مثبتی در این فضا دیده میشود و آن، از بین رفتن ذهنیت مثبت قشری از مردم نسبت به طالبان با اقدامهای جدید این گروه است. در گذشته، بخش زیادی از مردم افغانستان فکر میکردند طالبان میتواند برای آنها مفید باشد و امنیت ایجاد کند؛ اما در حال حاضر عمده مردم رویکرد مثبتی به طالبان و رفتار آنها ندارند و یکی از دلایل شکلگیری خیزشهای مردمی علیه طالبان و قرار گرفتن آنها در کنار نیروهای دولتی، این موضوع است.»
پیشبینی این استاد روابط بینالملل از سرانجام ناآرامیها در افغانستان چندان مثبت نیست. فاطمینژاد معتقد است اتفاقهایی که در افغانستان جریان دارد، چشمانداز روشنی نداشته و احتمال غلبه دولت بر طالبان یا بالعکس نیز کم است. او میگوید: «فعلاشرایط بسیار پرتنش و به حالت جنگ داخلی ادامه خواهد داشت؛چراکه هیچکدام از طرفین توان غلبه بر دیگری را ندارد. ازیکطرف، افزایش توان دولت مرکزی با حمایتهای بسیج مردمی و رهبران آنها ادامه دارد و از سوی دیگر، طالبان با ادعای تسلط بر بیش از 90درصد مناطق افغانستان قدرت دولت را رد میکند. به همین خاطر حالت جنگ و درگیری بین این دو گروه به این زودی خاتمه نمییابد. امکان توافق هم بسیار پایین است؛ چراکه بعید به نظر میرسد طالبان شریکی را در قدرت برای خود بپذیرد. او قدرت تمام را میخواهد.»
دخالت مستقیم در امور افغانستان به نفع ایران نیست
خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان پیامدهای بسیاری را چه برای افغانستان در تشدید تعارض طالبان با دولت مرکزی و چه برای کشورهای منطقه، بهخصوص همسایگان این کشور، به دنبال دارد و در حال حاضر هر یک از آنها به دنبال راهحلی برای ثبات نظم و امنیت هستند؛ این در حالی است که ورود هیئتهای افغانی به تهران با تأیید وزارت امور خارجه آمریکا همراه است؛ کشوری که عامل اصلی این درگیریها و بالا گرفتن تنشها در افغانستان به شمار میآید و حالا به استفاده از مذاکره برای کاهش تنشها تأکید دارد. سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا از میزبانی نمایندگان طالبان و دولت افغانستان در تهران استقبال، و چنین اقداماتی از سوی کشورهای همسایه افغانستان را برای آینده این کشور سازنده عنوان کرد. آنچه محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان، نیز بر آن تأکید داشت و مذاکرههای بینالافغانی را بهترین راه برای برقراری صلح در افغانستان عنوان کرد. محمدعلی بصیری، استاد روابط بینالملل دانشگاه اصفهان، دراینباره به «اصفهانزیبا» میگوید: «آمریکاییها پس از گذشت 20 سال و دادن هزینههای مادی و انسانی بسیار، نتوانستند به اهداف موردنظر خود در افغانستان که تشکیل دولتی متحد با خود، تأکید بر تمامیت ارضی و دستیابی به امنیت عمده در افغانستان بود، دست پیدا کنند. آمریکا شکست خورد و بهرغم مذاکرههایی که با طالبان داشت، افغانستان را به حال خود رها کرد. برای آمریکا مهم نیست که دولت مرکزی با طالبان کنار بیاید یا اینکه از آنها شکست بخورد؛ رویکردی که باعث ایجاد شرایط کنونی و افزایش درگیریها در این کشور شد. از سویی تحلیل دیگری در خصوص خروج نظامیان آمریکا از افغانستان وجود دارد که بر اساس آن ایالاتمتحده معتقد است دولت مرکزی با ساختاری که دارد، میتواند با طالبان ادغام شود و این ائتلاف ارتباط افغانستان با آمریکاییها را در آینده تضمین میکند؛ نظریهای که چندان قابلقبول نیست؛ چراکه طالبان از یکسو با آمریکا وارد مذاکره شد و تا حدودی به توافقهای خود متعهد ماند و از سوی دیگر با دولت تااندازهای کنار آمد؛ اما با ایده تمامیتخواهی و تشکیل عمارت اسلامی حاضر به مشارکت با دولت نشد و از شیوه مذاکره تنها بهعنوان ابزار و فرصتی برای اشغال مناطقی که در اختیارش نبود، استفاده کرد تا دولت مرکزی را وادار به تسلیم در برابر خود کند. به عبارتی، استقبال ایالاتمتحده از مذاکرههای ایران با هیئتهای افغانی با امید ایجاد یک دولت ائتلاقی در افغانستان است.» او میافزاید: «هماکنون در پی درگیریهای افغانستان، حرکتهای دیپلماتیک از سوی کشورهای همسایه این کشور همچون ایران با برگزاری سلسلهنشستهایی بهمنظور مذاکره بین الافغانی آغازشده است؛ اینکه آیــا مــیتـــوان یک دولت ائتلافی که مـــوردرضـــایـــت اکثریت جامعه افغانستان و همسایگان است، ایجاد کرد یا نهایتا نتیجهای همچون مذاکرههای چندگانه طالبان در قطر به دست میآید.» بصیری ادامه میدهد: «هماکنون طالبان خود را خسته از جنگ و طالب مذاکره نشان داده است. دولت مرکزی با اعتماد به این موضع طالبان حدود شش هزار اسیر آنها را آزاد کرد تا در گام اول آتشبس، قدمی بردارد؛ اما طالبان بار دیگر این ششهزار اسیر آزادشده را سازماندهی کرد و به جنگ با دولت مرکزی فرستاد. در حال حاضر از 370 شهر و شهرک در افغانستان، 220 منطقه در اختیار طالبان قرارگرفته است و روزبهروز هم بر مناطق تحت سلطه طالبان افزوده میشود. بنا بر این شواهد، طالبان حاضر به هیچ ائتلافی نیست و قدرت را تماما برای خود میخواهد. آنها با برهمزدن قانون اساسی موجود در افغانستان خواستار مستقرکردن یک عمارت اسلامی همچون گذشته با تفاوتهای جزئی هستند. هدف طالبان این است که چند شهر بزرگ، ازجمله پایتخت، را تصرف کند که البته این موضوع بستگی به مقاومت دولت فعلی، مردم مخالف با طالبان همچون شیعیان و اقلیتهای دیگر و البته عملکرد کشورهایی چون روسیه، ایران و هند دارد.» این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که آیا مذاکرههای بین الافغانی در تهران نتیجهبخش خواهد بود یا همچون دیگر نشستها اثر چندانی در پی نخواهد داشت، میگوید: «سرینشستها با طالبان و در قالب مذاکره، مدتی در دوحه قطر برگزار و پسازآن به مسکو منتقل شد. در ایران نیز نشستهایی در چند دوره برگزارشده است. در حال حاضر طالبانی که در افغانستان میجنگد، همان طالبان 10 یا 20 سال گذشته نیست و حامیان بسیاری دارد. بخشی از طالبان موردحمایت کشورهایی همچون عربستان و پاکستان و بخشی دیگر نیز موردحمایت روسیه است. ایران نیز بهصورت غیرمستقیم از قشری از طالبان حمایت میکند. واقعیت امر این است که طالبان قسمتی از قدرت و مردم افغانستان است که البته بدون حضور همین مردم و بهصورت چریکی با سلاحهای سبک نمیتوانست در مقابل ارتش این کشور با سلاحهای سنگین هوایی و زمینی ایستادگی کند. بخش عمدهای از مردم افغانستان پشت طالبان ایستادهاند و ازلحاظ مادی، تأمین نیرو و خوراک آنها را حمایت میکنند؛ واقعیتی که هیچکس نمیتواند آن را انکار کند. به همین خاطر ایران با این نگاه واقعگرایانه و جدای از تروریست بودن آنها، میزبان هیئتهای افغانی ازجمله طالبان شده است که دراینباره هیچ ایرادی بر ایران وارد نیست.»
بصیری اما دخالت مستقیم در امور افغانستان را به نفع ایران نمیداند و میافزاید: «ایران بههیچوجه نباید وارد درگیریهای افغانستان شود؛ آنچه هدف و خواست آمریکاست. به عبارتی، آشوب و ناامنی در افغانستان، کشورهای همسایه را باهدف تأمین امنیت خود و مقابله با هرجومرج، مجبور به دخالت مستقیم در امور این کشور میکند که هزینههای سنگین اقتصادی و انسانی بسیاری برای آنها به همراه خواهد داشت. بنابراین ایران باید با کیاست و زیرکی از کنار این تله بگذرد و به نفع یک جناح در افغانستان قدمی برندارد و تنها به مذاکره با همه طرفها و چانهزنی در خصوص نقاط و منافع مشترک بسنده کند.»
مذاکره بر سر یک دولت ائتلافی و جلوگیری از کشتار شیعیان
این کارشناس بینالملل برگزاری نشستهایی با هیئتهایی از افغانستان را عمل بسیار قابل دفاعی از سوی ایران میداند که نهتنها از سمت افکار عمومی دنیا و همسایهها که از سوی نهادها و سازمانهای بینالمللی نیز حمایت میشود. او میگوید: «واسطهگری ایران در منازعههای افغانستان و با هدف جلوگیری از جنگ و خونریزی میتواند تنشها را به سمت یک راهحل سیاسی و دیپلماتیک سوق دهد. البته این تلاشهای ایران به معنای حمایت از طالبان نیست؛ هدف ایران از این مذاکرهها هم مجابکردن طالبان به موافقت با یک دولت ائتلافی است و هم جلوگیری از کشتار شیعیان یا هزارهها و فارسیزبانها در بخشهایی از افغانستان. چانهزنیهایی که ظاهرا در سایه ایجاد یک دولت آشتی ملی و ائتلافی صورت میگیرد. حتی اگر چنین دولتی هم تشکیل نشود، مذاکرههای ایران با طالبان شاید بتواند از حقوق بخشی از افغانستان که ایران در قبال آنها مسئولیت اخلاقی، انسانی دارد (شیعیان، هزارهها و فارسیزبانها) دفاع کند که این موضوع تنها در قالب مذاکره با طالبان شدنی است.»
بصیری در ادامه با بیان اینکه قشر شیعه و سنی با اقوام دیگر همچون هزاره، تاجیک، ترکمن و... در افغانستان چندین هزار سال در کمال صلح زندگی میکردند و این چند دهه اخیر، اشغال بیگانگان و دخالت دولتهای همسایه در امور افغانستان باعث ایجاد تفرقه میان آنها شد، تصریح میکند: «اگر دخالتهای خارجیها نباشد، قومیتها در افغانستان با هم کنار میآیند. البته اکثریت افغانستان، سنی و اقلیت، شیعه بوده و سنیها بهخصوص پشتونها بسیار زیادهخواه هستند؛ همین موضوع باعث ائتلاف اقلیت با یکدیگر و بروز جنگ شده است.» او ادامه میدهد: «طالبان اگر بخواهد با زور پیش برود، هیچگاه روی آرامش و ثبات را حتی با تشکیل یک دولت مستقر مسئول و جوابگو نخواهد دید. با این شیوه مطمئنا کشور دوتکه و حتی تجزیه میشود؛ واقعیتهایی که اکثریت قشر سنی، بهخصوص پشتونها و طالبان، باید آنها را در نظر گیرند و به رفتار تمامیتخواهی خود پایان دهند؛ چراکه تجربه نشان داده است جامعه جهانی چنین دولتی را نمیپذیرد و هزینههای اقتصادی، زیرساختی، سیاسی و فرهنگی این فضا، نهتنها شیعیان، بلکه همه اقشار در افغانستان را درگیر میکند. دولت طالبان در گذشته نشان داد که موردحمایت جهانی نبوده و مشروعیت آن پذیرفته نیست؛ بنابراین نباید این روش را بار دیگر تکرار کند.»
بصیری با توصیه به دولتمردان ایران در روابط دیپلماتیک با افغانستان صحبتهای خود را پایان داده و میگوید: «ایران اگر بتواند در مذاکره با هیئتهای افغانی از کشورهای همسایه افغانستان همچون روسیه، چین، پاکستان، هند و حتی امارات و عربستان که هرکدام به سهم خود در بیثباتی افغانستان نقش دارند، دعوت به عمل آورد و با ایجاد توافق میان آنها و افغانستان به جنگهای داخلی این کشور پایان دهد، پرونده سیاسی دیپلماسی موفقی را در رزومه سیاست خارجی خود ثبت میکند.» او بیان میکند: «توصیه دوم بنده این است که ایران در امور داخلی افغانستان بههیچوجه دخالت نکند؛ چراکه با این کار، خود را گرفتار یک باتلاق ویتنامی در افغانستان کرده و در بلندمدت هزینههای انسانی و اقتصادی بسیاری را نصیب خود میکند که هیچ روسفیدی برای ایران در پی نخواهد داشت. ناتو با آن عظمتش و آمریکا نیز با دخالتهای خود در امور افغانستان شکست خوردند. شکستی که پیش از آنها ارتش سرخ نیز آن را تجربه کرده بود. باید افغانستان را به حال خود گذاشت. آینده افغانستان باید توسط افغانیها و با عدم حضور کشورهای خارجی ازجمله همسایگان حلوفصل شود.»
افزودن دیدگاه جدید