استیضاح روحانی منتفی است
«قدر این مـوقعیت را بدانید»؛ جملهای که مقام معظم رهبری صبح روز یکشنبه (22 تیر) در دیداری غیرحضوری و خطاب به نمایندگان مـجـلـس یـازدهــم شورای اسلامی عنوان کردند و از آنها خواستند که از برخوردهای احساسی و غیرمنطقی پرهیز و در بیان دیدگاه و نظر مخالف؛ متین، خردمندانه، قوی و قابل توجیه عمل کنند؛ آنچه شیوه کار برخی نمایندگان این دوره در تقابل با دولت و وزرای آن در یک ماه نخست ورود آنها به بهارستان شد، نمایندگانی که در اعتراض به عملکرد دولت ابتدا طرح سؤال از رئیسجمهور را مطرح کردند و بهدنبال آن نیز موضوع استیضاح حسن روحانی را در عدم کفایتش برای یک سال باقی مانده از دولت دوازدهم رقم زدند؛ تا جاییکه برخی اصولگرایان معتدل آن را فراتر از یک بازی و دعوای جناحی دانستند و به دلایلی چون پیامدهای امنیتیسیاسی، تمایلی برای ورود به این ماجرا ندارند.
تاریخ انتشار:
12:50 - سه شنبه 1399/04/24
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
این درحالی است که نمایندگان با دعوت از وزیر امور خارجه خواستار ارائه گزارش این وزارتخانه شدند؛ اما با فریادها و اعتراضهای خود اجازه سخنرانی به محمدجواد ظریف در دفاع از مواضع سیاست خارجی کشور ندادند؛ برخوردی که رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان به آن اشاره و روابط مجلس با دولتمردان را مطابق قانون و شرع عنوان کردند: «سؤال و تفحص به عنوان حق مجلس وجود دارد؛ اما نه با توهین و دشنام و نسبت بدون علم به دولتمردان که این نسبتها حرام شرعی است.» از طرفی با توجه به صحبتهای مقام معظم رهبری در اینکه دولتها باید تا آخرین روز وظایف خود را انجام دهند، طرح استیضاح حسن روحانی را به احتمال زیاد منتفی کرده و طراحان آن برخلاف گفته رهبری عمل نخواهند کرد؛ موضوعهایی که «اصفهانزیبا» نیز در بررسی آنها با محمود صادقی، سیاستمدار اصلاحطلب و نماینده سابق تهران در دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، گفتوگو کرد. به گفته صادقی، هر نماینده مجلس بر اساس قانون اساسی و آییننامه داخلی پارلمان اختیاراتی دارد که همه باید به آنها احترام بگذارند. به عقیده این استاد دانشگاه، نمایندگان باید در اظهارنظرها، تفحص، بررسی و طرح پرسشهای خود آزاد باشند و از طرفی دولت، وزرا و مسئولان نیز با اختیاراتی که دارند و بدون محافظهکاری به پرسشهای نمایندگان پاسخ دهند. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانیم.
به نظر شما اهداف جریان اصولگرا با توجه به مواضعی که در مجلس یازدهم درخصوص دولت در طرح سؤال یا استیضاح رئیسجمهور در پیشگرفته است، چیست؟ آیا در پس این مواضع صریح و انتقادی برنامه مشخصی وجود دارد؟
بنده خیلی در اینباره هدفخوانی نمیکنم؛ اما بهعنوان کسی که یک دوره نمایندگی را در مجلس شورای اسلامی تجربه کرده است،درخصوص مجلس موضع کلی دارم. نهاد مجلس و نمایندگان آن بر طبق قانون اساسی و آییننامه داخلی مجلس اختیاراتی دارند که همگان باید به این اختیارات احترام بگذارند؛ به این معنا که نمایندگان صرفنظر از اینکه از چه طیف سیاسی هستند، باید در اظهارنظرها، نطقها، طرح سؤال و تحقیق و تفحصها و البته در چهارچوب قانون اساسی، آزادیعمل کامل داشته باشند. بنده هرگونه فضاسازی در محدودکردن اختیارات نمایندگان را امری نامطلوب تلقی میکنم؛ بهخصوص اینکه نمایندگان در اظهارنظر و نطق، نیاز اساسی به صیانت دارند. اینها همگی مواردی کلی درخصوص نمایندگان مجلس است. مجلس یازدهم نیز از این قاعده مستثنا نیست. ما نباید حق اظهارنظر نمایندگان این دوره را به دلیل مواضع خاص آنها که اجمالا یا احیانا با مواضع دولت مغایرت دارد، به رسمیت نشناسیم. از طرفی دولت نیز باید به این حق احترام گذاشته و رئیسجمهور و وزرا در تلاش برای پاسخگویی به نهاد نظارتی مجلس برآیند. درعینحال دولت، مسئولان و وزرا مطابق قانون اساسی از اختیاراتی برخوردارند که میتوانند از آنها در جای خود استفاده کنند. دولت نباید در پاسخگویی به پرسشهای نمایندگان محافظهکاری پیشه کند؛ بلکه باید با شفافیت کامل به پرسشهای آنها پاسخ دهد؛ همچنین رئیسجمهور و وزرا باید ضعفهای عملکردی در رابطه با اختیاراتشان را بپذیرند. از سویی موضوعهایی را که به عملکرد کلیات نظام برمیگردد و البته تا اندازهای در حیطه اختیارات آنهاست، بهطور واضح توضیح دهند و مـشـخـص کنند کدامیک از این مسائل دقیقا مربوط به آنها میشود و پسازآن در کمال شفافیت از حق خود دفاع کنند. تنها با این رویـکـرد اســت که هم مجلس، هم دولت و کـابیـنـه آن به نقطه تعادل خوبی خواهند رسید.
به نظر شما دیدگاههایی که در مجلس یازدهم وجود دارد و جریان حاکم بر این مجلس چه تأثیراتی بر انتخابات ریاست جمهوری1400 خواهد داشت؟ آیا اصلا میتواند بر این انتخابات اثرگذار باشد یا خیر؟
طبیعتا تمام فعالیتهای سیاسی یک جناح در تحولات آینده کشور تأثیرگذار است. قاعدتا نیروهـای سیاسی از هماکنون و در تحرکات خود به پیامدهای رفتارهایشان توجه خواهند داشت که ازجمله این پیامدها در 1400 خواهد بود. تصور بخشی از طیف مجلس یازدهم که اکثریت قریب بهاتفاق پارلمان را نیز تشکیل میدهند بر این است که با توجه به مشکلات و نارضایتیهای معیشتی در جامعه و با مطرح کردن نقاط ضعف دولت، میتوانند بر این موجسوار شوند و افکار عمومی را بهسمت خود بکشانند. البته این مدل فعالیتهای جناحی در فضای سیاسی ایران بیسابقه نیست. همه تشکلهای سیاسی در کشور سعی میکنند از نقاط ضعف رقبای خود استفاده کنند و با برجستهسازی آنها در تأثیرگذاری بر افکار عمومی و البته در راستای موفقیت در انتخابات سود جویند.
کلیت جریان اصولگرا درخصوص دولت چنین موضعی دارد یا اینکه تنها طیف رادیکال حاضر در مجلس شورای اسلامی به تقابل با دولت برخاسته است؟
اصولگرایان لایههای مختلفی دارند؛ از تندرو تا میانهرو و این مواضع آنهاست که شدت و ضعف عملکردشان را تعیین میکند. به عقیده بنده، موضعگیریهای این طیف از اصولگرایان در مجلس شورای اسلامی به انسجام خاصی نرسیده است. بخشی از این طیف به تعبیر خود به دنبال ساقط کردن دولت هستند و بخشی دیگر که طیف باتجربهتر و متعادلتری را تشکیل میدهند با چنین عملکـردهای رادیکالی موافق نیستند. از سویی این طیف رادیکال هم که به دنبال ارتجاع هستند، به نتایج اقداماتشان و تأثیرات آنها بر جامعه اطمینان کامل ندارند. آنها دچار نوعی تردید هستند. برخی از آنها میگویند رئیسجمهور را استیضاح کنیم و این موضوع را در تقویت پایگاه خود مؤثر میدانند؛ اما برخی دیگر درباره موضوع استیضاح احساس نگرانی دارند. آنها معتقدند این امر ممکن است تأثیر مثبتی بر افکار عمومی نداشته باشد. اخیرا نیز کسانی که برای شکلدهی استیضاح حسن روحانی داوطلب هستند، به این فکر میکنند که مبادا این اقدام آنها بر فعالیتهای سیاسی جناح اصولگراتأثیر منفی داشته باشد.
با توجه به شرایط و جایگاه کنونی اصولگرایان در مجلس یازدهم و همچنین فضای نامساعدی که پیش روی اصلاحطلبان ازنظر سرمایه اجتماعی وجود دارد، در خصوص پیروزی یا عدم پیروزی جناح اصولگرا در انتخابات سال آینده پیشبینیهایی وجود دارد؟ به عقیده برخی مفسران سیاسی، پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس یازدهم تا حد بسیاری مدیون عدم مشارکت مردم در این رقابت و عدمتأیید صلاحیت نامزدهایی از جناح چپ بوده است. در صورت نبود این شرایط در انتخابات1400، اصولگرایان با چه چالشهایی مواجه خواهند بود؟
عمده دلخوشی و امیدواری برخی اصولگرایان به موضوع نارضایتی عمومی است؛ اینکه موفق شوند بدنه اصلی جامعه را از صندوقهای رأی ناامید کنند. درواقع پیروزی اصولگرایان تا اندازه زیادی با عدم حضور مردم در انتخابات1400 شکل میگیرد که اگر این وضعیت تداوم پیدا کند مطمئنا با همان رأیهای حداقلی میتوانند در عرصه سیاست دیده شوند. در غیر این صورت راهی برای موفقیت نخواهند داشت.