گره کور کنکور نود‌و‌نه!

برگزاری، عدم برگزاری و تعویق برگزاری کنکور در ماه‌های اخیر به یکی از مسائل داغ کشور در زمینه آموزش عالی مبدل شده است. دولت وظیفه تعیین‌تکلیف این موضوع را بر گردن ستاد ملی کرونا انداخته، وزیر بهداشت با توجه به مأموریت وزارتخانه‌اش اعلام کرده که کنکور باید به تعویق بیفتد، اما ناگهان با گذشت تنها یک روز از انتشار این خبر، دوباره گفته شده که «کنکور در موعد مقرر(31 مرداد) برگزار خواهد شد». این موضوع نه‌تنها روح و روان پشت کنکوری‌ها و خانواده‌هایشان را به هم ریخته، بلکه قسمتی از جامعه را ملتهب کرده است؛ تا آنجا که به گفته یک کارشناس آموزش «آنچه امروز می‌بینـیم آشفته‌بازار تصمیم‌گیری است!»

تاریخ انتشار: 22:07 - جمعه 1399/05/24
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
no image
 محمدرضا نیک‌نژاد در گفت‌وگو با اصفهان‌زیبا آنلاین بر این مسئله تاکید داشت که « کنکور باید در موعد مقرر خود، اواخر خرداد یا اوایل تیرماه برگزار می‌شد و دولت هم باید تمامی‌تلاش خود را برای حفظ جان و امنیت روان داوطـلبان و خانواده‌هایشان به کار می‌بست؛ اما نه تنها در این دوماهِ تعویق کاری از پیش نبرد، که در شش‌ماه گذشته نیز همه بار و فشار را بر دوش مردم نهاد و از عهده خود ساقط کرد.»  محمدرضا نیک‌نژاد می‌گوید: «از ابتدای شیوع بیماری کرونا در بسیاری از جاها دیده ایم که دیدگاه ستاد ملی کرونا پیش نرفته است.» او معتقد است که« شاید هم حق داشته باشند، چون آنها یک ارزیابی کلی به جامعه و مسائل کشور دارند و افراد مختلف از دیدگاه‌های مختلف به این موضوع نگاه می‌کنند؛ اما به هر حال این نگاه متفاوت، به وضعیت بهداشتی پزشکی و جان افراد در چـنین بزنگاه‌هایی آسـیب می‌رساند.»  

تصمیم‌های ستاد کرونا، مصیبت بر سر خانواده‌ها 

به نظر این کارشناس آموزش «وقتی وزیر بهداشت از نگاه تخصصی خودش اعلام می‌کند کنکور به این شکلی که هست آسیب‌زاست و متعاقب آن برگزاری‌اش به تعویق افتاده، به نظر می‌رسد هماهنگی‌های لازم انجام شده است؛ چون رأسا نمی‌تواند اعلام کند که کنکور را به تعویق می‌اندازیم.» پس از آن است که«یک سری واکنش‌هایی از جامعه می‌گیرند.» منظور از جامعه به نظر او نهادهایی فراتر از ستاد کرونا و مردم است؛ زیرا «آنها به دلایل متفاوت چنـین تصمیم‌هایی می‌گـیرند که متأسفانه نتیجه‌اش می‌شود آوارشدن مصیبت‌ها بر سر بخشی از دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان.» نیک‌نژاد با اشاره به رقابت شدید برای قبولی در دانشگاه‌ها و رشته‌های معتبر ادامه می‌دهد: «احتمالا زیر 10درصد از داوطلبان از مجموع یک‌میلیون‌و‌هشتصد‌هزار نفر شرکت‌کننده در این رشته‌ها قبول می‌شوند، حالا اگر فرض کنیم بنابر ارزیابی‌هایی که شده، 30‌درصد از داوطلب‌ها روی آن 10درصد رقابت می‌کنند، آن 10درصدی‌ها آسیب بسیاری در این جریان می‌بینند.» حالا ممکن است کسانی هم باشند که به گفته او «حرص و جوش الکی بخورند و آن پس‌زمینه‌های لازم را برای قبولی در دانشگاه و رشته‌های معتبر نداشته باشند؛ ولی آنچه نصیب اینها می‌شود یک سری استرس نگرانی و حتی خطرات جانی است. موردی بوده که داوطلب بر سر مسئله کنکور سکته کرده و جان باخته است. آن چیزی که امروز می‌بینیم، آشفته‌بازاری از تصمیم‌گیری است که هنوز نمی‌توانند به نتیجه برسند!» 

دولت اطمینان بدهد، داوطلبان کنکور می‌دهند

نکته خاصی در اینجا وجود دارد که محمدرضا نیک‌نژاد نورافکن خود را بر آن می‌اندازد: « خوشبختانه یا بدبختانه ما در موضوع کرونا تنها نیستیم، جهانی درگیر آن است.» ولی آن چیزی که به گفته او در کشورهای پیشرو داریم و گزارش‌هایش می‌آید و او نیز چندین مقاله از این دست را ترجمه کرده، مؤید این نکته است که«دولت‌ها به شدت برای رعایت پروتکل‌های بهداشتی تلاش می‌کنند و آن را به گردن مردم نمی‌اندازند.» این موضع به ویژه در جامعه ما که از نظر اقتصادی دچار مشکل است، قابل توجه است. او می‌گوید:« برآورد ساده ای در مورد هزینه‌کرد خرید ماسک می‌گوید دست‌کم هر خانواده باید در ماه 450هزار تومان صرف کند؛ حال این عدد را در کنار حقوق کارگری بگذارید که حداقل حقوقش دومیلیون و دویست هزار تومان است و نهایتا با اضافه کاری و … به سه میلیون تومان می‌رسد؛ این یعنی یک ششم حقوق او. بنابراین نمی‌آید و نمی‌تواند اینقدر هزینه کند.» منظور او این است که «کم‌کاری‌ها مستقیما بر گردن مسئولان اجرایی است و من شکی در این ندارم، به نظر من کنکور می‌تواند برگزار شود و شاید اصلا لازم نبود که زمان آن جابه‌جا شود، به شرطی که می‌توانستند به داوطلبان اطمینان بدهند که نهایت تلاششان را برای حفظ سلامت جان و روان مردم با رعایت پروتکل‌های بهداشتی می‌کنند.» ولی چون این اطمینان به نظر او وجود ندارد، کسی اعتماد نمی‌کند. در همین زمینه نیک‌نژاد یاد‌آور می‌شود:  « روزی که گفته شد از فردا دانش‌آموزان می‌توانند به صورت دل‌بخواه به مدرسه بیایند، من هم بر حسب اجباری که از سوی مدرسه بود، به دو مدرسه رفتم اما هیچ‌کدامشان پروتکل‌ها را رعایت نمی‌کردند. مدیر یکی از مدارس می‌گفت من در مدارسی که وظیفه داشتم از جیب خودم خرج کردم، اما اداره هنوز به من پرداخت نکرده است؛ وظیفه من نیست که خرج کنم، آن کسی که می‌گوید دل‌بخواه است باید هزینه بدهد ولی نمی‌دهد.» او معتقد است که «مشکل ما این است!» به نظر نیک‌نژاد «اگـر این یک‌میلیون و هشتصدهزار نفر اطمینان پیدا کنند که دولت حداکثر تلاشش را برای محافظت از جان آنها به کار می‌گیرد، می‌آیند و امتحان می‌دهند.» 

گذر از دروازه کنکور؛ نخواستن و نتوانستن 

این کارشناس آموزش می‌گوید: «خودشان گفتند که می‌خواهند از سالن ورزشی یک دانشگاه به عنوان سالن آزمون استفاده کنند؛ اما این باید چگونه باشد؟ اولا باید تعداد را کم بکنند، دوم باید تمام سختگیری‌های بهداشتی را رعایت کنند و سوم باید فکری به حال تهویه آنجا بکنند.»
نیک‌نژاد ادامه می‌دهد: «من معلمِ 28‌سال سابقه‌ام و نزدیک به سی‌ویکی‌دوسال پیش کنکور داده‌ام، همان موقع هم گرما اذیت‌کننده بود، حالا هم که به عنوان ناظر سر جلسه می‌روم گرما اذیت می‌کند، تازه پروتکل‌های بهداشتی هم باید اضافه شود، این یعنی در طول این ‌سال‌ها نتوانسته‌اند تهویه‌ای درست تهیه کنند، آن وقت شما چه انتظاری دارید.» به نظر او «نتوانستن و نخواستن دو حرف است. اینها نخواستند. اولویتشان نیست. می‌گویند یک‌بار در سال کنکور می‌دهند، چقدر هزینه کنیم! حالا آن پشت‌گوش‌اندازی‌ها و بی‌تفاوتی‌ها امروز یقه‌شان را چسبیده و البته اینها یقه کسی را نمی‌گیرند، بچه‌ها می‌روند و آزمون می‌دهند و آسیب‌هایش به خودشان و خانواده‌شان وارد می‌شود و کسی پاسخ‌گو نیست.»‌بنابر‌این «با توجه به حساسیتی که خانواده‌ها و جامعه روی کنکور دارند، نباید زمان برگزاری آن را جابه‌جا می‌کردند، حالا هم که این کار را کرده و تا آخر مرداد عقب انداخته‌اند، می‌بینیم که دوماه فرصت داشته‌اند اما در این فرصت هم کاری نکرده‌اند. به همین خاطر کسی از این تعویق استقبال نکرد، مگر آن‌هایی که حساسیت‌های اجتماعی را در این زمینه بالابردند تا از آن بهره‌برداری کنند.»   

تحصیل درحباب مجازی، اطمینان به جامعه واقعی

لب کلام نیک‌نژاد این است که «باید به جامعه اطمینان داد.» او دو نمونه بین المللی این اعتماد را از کشورهای انگلیس و فنلاند، بنابر مقالاتی که ترجمه کرده مثال می‌زند و می‌گوید: «در انگلیس برای بازگشایی مدارس در ماه سپتامبر(اوایل پاییز) طرحی ارائه شد به نام حباب‌ها.»
این طرح به گفته او «مبنی بر تشکیل حباب‌هایی فردی(مجازی) برای دانش آموزان بود و در آن گفته می‌شد که طبق یک دستور العمل هر فرد درون یک حباب قرار بگیرد.» در این طرح مسئولان آموزشی به والدین کودکان گفته اند که« ما این شرایط را در مدرسه فراهم می‌کنیم تا در یک گفت‌و‌شنود اجتماعی در معرض نقد و نظر خانواده‌ها قرار بگیرد.» در فنلاند نیز دستور‌العملی پنج‌صفحه‌ای ارائه شده و در آن «راه‌حل‌هـایی بـرای جلوگیری از عقب‌افتادگی دانش‌آموزان از درس ارائه شده بود.»  از جمله گفته شده بود که «پایه‌های اول و دوم متوسطه را تعطیل کنند تا بچه‌های دبستانی و پیش‌دبستانی که آموزش آنها بسیار مهم تر از پایه‌های بالاتر است در کلاس‌هایی با تراکم کمتر حضور فیزیکی داشته باشند.» حال به گفته این کارشناس آموزش «واقعا آموزش و پرورش ما، آموزش عالی ما و سنجش ما در این مدت چه کار کرده اند؟ این نقد به صورت جدی بر آنها وارد است، اگرچه فقط به اینها وارد نیست، در این شش‌ماه دولت برای مردم چه کار کرده است؟ یعنی منِ کارمندی که سه تا سه‌و‌نیم میلیون تومان در ماه دریافت می‌کنم به عنوان یک معلم، خرید چهارصد تا پانصدهزار تومان ماسک واقعا فشار می‌آورد به زندگی‌ام؛ دولت باید واقعا این‌ها را تقبل می‌کرد، اما همه را انداخته است گردن مردم و این حاصل همین وضعیتی است که می‌بینیم.» 
 
  • اصفهان زیبا
    پایگاه خبری اصفهان زیبا

    عادل امیری

برچسب‌های خبر